ادیان و فقه آیین مانوی

آخرین ویرایش توسط مدیر:
مانی پیام‌آور آیین مانوی که از نجبای اشکانی بود و در اوایل سدهٔ سوم میلادی آیین جدیدی را بنیان نهاد.


دین مانوی آیینی عرفانی و آمیزه ای از دین‌های مسیحی، زرتشتی، بودایی و گنوسی بود که مانی[۱] پسر فاتک همدانی آن را در سدهٔ سوم میلادی در ایران‌شهر بنیان گذاشت.[۲] این دین ایده مسیح منجی را از مسیحیت، باور به دوگانگی نیکی و بدی را از دین زرتشتی یا زروانی.[۳] و تناسخ را از آیین بودایی وام گرفته بود. در باور مانوی جنگ میان دو جهان تاریکی و روشنایی به نابودی ماده و رهایی روح منجر می‌شود. جهان مادی در دین مانوی نماد تاریکی و پلیدی است و انسان که موجودی دوگانه‌است (روح از دنیای روشنایی و جسم از دنیای تاریکی) می‌تواند به نیروهای روشنایی برای پیروزی نهایی کمک کند.[۴] این آیین در مدت کوتاهی بر پهنهٔ وسیعی از جهان آن روزگار مانند خاورمیانه، اروپا، شمال آفریقا، هند، چین و آسیای میانه سایه گستراند؛ و تا سدهٔ دهم میلادی کماکان قدرت عالمگیری خود را حفظ نموده بود. پس از آن اندک اندک از همه‌گیری‌اش کاسته شد. عناد موبدان زرتشتی با شخص مانی و آموزه‌هایش و تکفیر پیروان این آیین عرفانی از سوی مسلمانان موجبات انحطاط مانوی‌گری را در جهان فراهم ساخت. کلیسای کاتولیک نیز گرایش مانویت را الحاد اعلام کرده بود. با این‌حال مانویان همبستگی خود را تا مدت‌ها حفظ نموده و به دین خود معتقد ماندند.[۵]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در آیین مانوی انسان دارای دو بعد خدایی و منور و اهریمنی و تاریک است که حاصل امتزاج نور و ظلمت در دوران اسطوره‌های آفرینش است. انسان باید به روح خود که همان ذرات نور دربند است توجه نشان داده و جسم و دنیا و مافی‌ها را به بوته فراموشی بسپارد. توجه به آنچه به روح بازمی‌گردد مانند میل به هنر و شکوفایی استعدادها و ذوق‌ها و نیز محبت و برادری نوعی عبادت تلقی می‌شد. اعتقاد مانویان بر این بود که در پایان جهان در نبرد بزرگ بین نور و ظلمت روح بر ماده و نور بر ظلمت و خیر بر شر پیروز می‌شود و ارواح در بند که انوار خدایی هستند از زندان جسم و جهان آزاد شده و به سوی سرزمین روشنایی بازمی‌گردند. اگرچه امروزه مانویان از صحنه روزگار کنار رفته‌اند و سده‌هاست که این دین دیگر پیروانی ندارد اما تأثیرات غیرقابل انکار آن را در عرفان اسلامی و مسیحی می‌توان بازیافت.[۶]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
علاقه مانویان به نوشتن آثار خود همراه با خلاقیت هنری موجب گسترش فنون کتاب‌آرایی، نقاشی، موسیقی و خوشنویسی گردید. پیروان دین مانی که دیناور نامیده می‌شدند و به دو طبقه عمده تقسیم می‌شدند؛ گزیدگان و نیوشاییان، گزیدگان افراد معدودی بودند که رسالتشان سفر و تبلیغ دین بود و نیوشاییان طبقه عام جامعه بودند. فرامین مانی برای دو طبقه متفاوت بود، مثلاً گزیدگان حق ازدواج و تولید مثل نداشتند و همچنین گوشت برایشان منع شده بود اما نیوشاییان می‌توانستند یکبار ازدواج کنند و همچنین می‌توانستند گوشت استفاده کنند به شرطی که خودشان حیوان را ذبح نکنند. در نشر عقاید و خلاقیت‌های ادبی و شاعرانه خود بسیار کوشا بودند و همین باعث به وجود آمدن ادبیات و خط مانوی شد که عمدتاً به زبان‌های سریانی، پارسی میانه، پهلوی اشکانی، سغدی، ترکی اویغوری، چینی، زبان قبطی و یونانی بود. آثار مانویان معمولاً بر روی چرم یا پاپیروس نوشته می‌شد و نوشته‌ها با رنگ و شکل و طرح تزئین می‌شدند. مانی را به دلیل نگاشتن کتاب ارژنگ که سرتاسر نقاشی بود پیامبر نقاش نیز خوانده‌اند.[۷]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دین مانوی احتمالاً در فاصله قرون سیزدهم تا هفدهم میلادی در جنوب چین برای همیشه از میان رفت. نزدیک‌ترین دین زنده جهان به مانویت آیین مندایی است که صابئین استان خوزستان بدان معتقد می‌باشند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پیشینه



240px-Sassanid-empire.gif


حدود سیاسی کشور ایران در زمان ظهور مانی در دوره فرمانروایی شاپور یکم.


این آیین در ایران دوران ساسانیان مخصوصاً در دوره شاپور یکم و پس از آن پادشاهی یکساله هرمز گسترش فراوانی داشته‌است. مانی پیش از پادشاهی شاپور یکم در زمان اردشیر بابکان ایران را ترک و به چین و هندوستان سفر کرده بود.[۸] از آنجا به ایران بازگشته و در راه بازگشت ضمن تبلیغ آیین خود به جندی شاپور نزد شاپور یکم رفته و دین خود را بر او عرضه نمود. با وجود مخالفت روحانیان زرتشتی مانی موفق می‌شود از شاپور برای گسترش ایدئولوژی جدید خود اجازه تبلیغ بگیرد. او کتابی بنام شاپورگان را نیز تألیف کرده و به شاپور تقدیم نمود.[۹] در دوره هرمز یکم شاه ساسانی که ظاهراً بر کیش مانوی بود گسترش دین با مشکلی مواجه نشد اما تحریکات کرتیر موجب شد که بهرام یکم ساسانی فرمان کشتن و دارآویختن مانی را در جندی شاپور صادر کند.[۱۰] بدنبال این حادثه و مهاجرت مانویان از ایران به سوی چین و روم و ممالک دوردست شاهنشاهی ساسانی دین مانوی وارد مرحلهٔ جدیدی شد. مانویت که از جمله فرقه‌های عرفانی گنوستیک است و به فروتنی و سیر عرفانی گرایش دارد به مدت هشتاد سال دین رسمی دولت اویغورستان در چین بود. دین مانی تا پایان سال ۲۷۳ میلادی در سرتاسر ایران منتشر شد و پس از آن با سرعت بیشتری سایر سرزمین‌های متمدن آن زمان را نیز دربرگرفت. از آنجا که مانی خود را فارقلیط بشارت داده شده می‌نامید، آیینش هرجا که می‌رسید بسرعت بر اساس زبان و فرهنگ و اساطیر آن منطقه درمی‌آمد و به گونه‌ای بومی می‌شد. همین ویژگی از عوامل اساسی پیشرفت و گسترش آن بود.[۱۱] خود مانی این مهم را به زبان پارسی میانه به اینصورت بیان کرده‌است:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
den ig man wizid az abarigan den i peshinigan pad dah xir fray ud wihtar ast...den i ahenagan pad yak shahr ud yak izwan bud.den i man ad ku pad harw shahr ud wisp izwan paydag bawad ud pad shahran duran keshihed



ترجمهٔ فارسی امروزی:



دینی که من گزیدم از دیگر دین پیشینیان به ده چیز برتر و بهتر باشد… دین پیشینیان به یک شهر و یک زبان بود. پس دین من چنان است که به هر شهر و همه زبان‌ها پیدا خواهد بود و به کشورهای دور آموخته خواهد شد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آغاز این آیین به میانرودان بازمی‌گردد و در نزدیکی مداین پدر مانی فاتک که پیرو مذهب مندایی یا فرق گنوسی الخسائیه بود راه جدیدی در پیش گرفت و قناعت‌گری ویژه‌ای پیشه کرد.[۱۲] خود مانی بواسطهٔ الهامی که بیان داشته بود از فرشته‌ای بنام توم یا همان همزاد دریافت کرده از خوردن گوشت و ش*ر..اب و معاشقه با زنان پرهیز کرده و راه سفر هندوستان پیشه ساخت. مانی که در محیطی -از نظر عقاید بومی در تضاد، پرورش یافته بود باورهای مختلف ادیان رایج در آن منطقه را جذب نمود و در پی سفر به هندوستان تناسخ را نیز بدان افزود.[۱۳] نزدیکی دین مانوی با دین مندایی و مسیحی و زرتشتی و بودایی و نیز فرقه‌های گنوسی موید این نکته است.[۱۴]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
300px-ManichaeismSpread.jpg

نقشه نمایانگر نفود آیین مانی در سده‌های سوم تا پنجم بعد از مسیح




170px-Coin_of_Hormizd_I_Kushanshah%2C_British_Museum.jpg

نگارهٔ هرمز یکم ساسانی که در دوران فرمان‌روایی یک‌سالهٔ وی مانویان در آرامش بودند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مانویان برای گسترش آیین خود شیوهٔ خاصی را اتخاذ کردند و آن این بود که در هر منطقهٔ جغرافیایی که نفوذ می‌کردند، نام خدا و ایزدان و اهریمنان اصلی دین را با حفظ ویژگی‌ها به نام اساطیر و شخصیت‌ها و قهرمانان آن منطقه درمی‌آوردند. این‌گونه بود که پیروان جدید با این دین احساس بیگانگی نداشتند.[۱۵] نیز از آنجا که اسطوره‌های مانوی از ترکیب اساطیر و خدایان ایرانی، بابلی، هندی، زبان‌های سامی و مسیحی به‌ویژه گنوسی الهام گرفته بود، در سطحی وسیع که زرتشتیان و مسیحیان و بوداییان حضور داشتند، این دین به‌راحتی جای خود را در میان آن اهالی باز می‌نمود.[۱۶]

در ایران پس‌از کشته شدن مانی، بیشتر پیروان این دین که مرکز اصلی‌شان خوزستان و بابل بود، به سوی شرق ایران رهسپار گشتند. در مصر با وجود پیشینهٔ اختلافات مذهبی میان مسیحیان و مهرپرستان و سایر ادیان و فرقه‌ها، مانویت به گونه‌ای فزاینده راه رشد و ترقی را پیمود.[۱۷]

در غرب نفوذ مانوی‌گری رنگ و بوی مسیحی به خود گرفت و با وجود این‌که مانی خود را فارقلیط مسیح معرفی کرده بود، حجم زیادی از آثار مانوی غرب به ستایش عیسامسیح پرداخته شد. نام عیسی وارد ایزدان مانوی غرب شد.[۱۸] و در بسیاری کتب، آموزه‌های عیسی وارد گردید. بعدها فرقه‌های متعددی از مانویان غرب راه خود را ادامه دادند و همین علاقه به عیسی باعث شد که تا مدت‌ها آنان را در زمرهٔ فرقه‌های مسیحی به‌شمار آورند.[۱۹] بخشی از میراث مانویان غرب نیز تحت تأثیر فرقه‌های گنوسی و تعمیدی اردن قرار داشت. در ایتالیا این مذهب از طریق مهاجران اهل شمال آفریقا به شهرهایی مانند ناپل، جنوا و رم نفوذ کرد. در خلال سال‌های ۳۷۲ تا ۵۲۴ از حضور این آیین در رم گزارش‌هایی دردست است و در همین دوران، مانویت به اسپانیا نیز کشیده شد.[۲۰]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین