دلنوشته [ مهران پیرستانی ]

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
خـــــــــــــریدار ندارد ...


دلـی که برایت " لَــک " زده است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سیب را برای خودت نگه دار

دیگر حـــوایت به سرم نمی زند

اینروزها ...

هلو های پوست کنده بیــــداد میکنند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بیچاره فرهاد...

نانوا هم جوش شیرین می زند

بیچاره

فرهاد . . . !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تمام عشق و احساس هایم را...

آنقدر تمام عشق و احساس هایم را...

برایت پخته و گرم کرده بودم

که می ترسیدی ل*ب بزنی

مبادا دهان ات بسوزد

اینقدر از عشق من ل*ب نزدی

تا از دهان افتاد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تمام معماری های این شهر کثیف و وحشی . . .
از تمام معماری های این شهر کثیف و وحشی
تنها لبه های تیز و برنده جغرافیای اتاق تاریکم
و گلدسته های بلند غربتم را می بینم
که بانگ اشهد ان لا الله الا الله را
برای روح زخمی ام
روزی هزار بار
در گوشم نجوا می کند .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
"تو بگــــــو"


دلم شکسته....

اما تو بگــــــو لعنتی ......

چگونه با دل شکسته ، دوباره به دل ات پیوند ببندم؟؟

دهان ام پر از حرف است....

اما تو بگـــو عزیزم .......

چطور با دهان پُـر حرف بزنم ؟؟

سینه ام پُـر از درد است ......

اخر تو بگــو ، تمـــام زندگی ام .......

دیگـــــر چگونه میشود تو را به این همه درد دعوت کنم؟؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ادم فمهمیــــــده ای بود
.
.
.

خوبــــــــ میدانســـت
.
.
.

کجاهـــا خودش را به نفهمی بزنـــــد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از چه بنویسم؟

از آرزوهایی که نشکفته خزان زده شده اند؟

یا از تمام احساساتم

که زیر پاشنه های هوس تو...

تکه تکه شد؟؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تــــا آخـــر دنیا همــــینه

اون یـــه دونه یوســــفی هم که برگشت به کنعان اش

استثنا بود...

تو غــــمت را بـــــــخور..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
این روزها خودم ....


اینقــــدر سیگار برای دود کردن دارم


تو دیگر کبریت برای آتش زدن روح و روان ام نکش( لعـنتی ).....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 3)
عقب
بالا پایین