تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد شورا نقد شورای رمان اندوه پرست | Celine* و maryam ho3ne کاربران انجمن کافه نویسندگان

  • شروع کننده موضوع تاسیـان
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 213
  • پاسخ ها 2
وضعیت
موضوع بسته شده است.
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Mar
2,560
6,445
193
51839_45fd456b7e49602592b0fbe2461f9a99.png

با سلام و عرض وقت بخیری
نویسنده عزیز اثر شما طبق اصول و چهارچوب اصلی رمان‌ و داستان‌نویسی نقد گردیده است.
?منتقد اثر شما: @Elina

* لطفا پیش از قرارگیری نقدنامه توسط منتقد در این تاپیک پستی ارسال نکنید!

* این تاپیک پس از قرارگیری نقد به مدت سه روز باز خواهد بود تا شما نظر شما ثبت شود، سپس قفل خواهد شد.

* اثر شما پس از ارسال نقدنامه تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت؛ درصورتی که نسبت به نکات منتقد بی‌توجه باشید، دیگر هیچ نقدی از شما پذیرفته نخواهد شد.

با توجه به این‌که نقد شورا تاثیر مستقیمی بر تگ‌دهی و سطح‌بندی اثر شما دارد، درصورتی که هرگونه شکایت، انتقاد یا پیشنهادی در ارتباط با تالار نقد و نقد اثر خود دارید؛ به تاپیک زیر مراجعه کنید.
?تاپیک جامع شکایات و پیشنهادات تالار نقد

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Mar
2,560
6,445
193
بسم‌تعالی
نام رمان: اندوه پرست
نویسندگان: @Celine* @maryam ho3ine
ژانر: جنایی، معمایی
خلاصه:
صدایشان به رنگ حزن بود و نغمه‌ی درد را در گلوگاه حسرت‌هایشان سر می‌دادند.
همانانی که نظاره‌گر دامان غم آلود ستارگانشان بودند و دست بر زنجیر، با نگاه‌های مرده‌ی خود آسمان غربت را چنگ می‌زدند!
آری... زنی افسرده بر معبد حزن!
همانی که نفس‌های داغ شب را در پشت ل*ب‌های بسته‌اش خموش می‌کند و هر دم در عمق نیزار تیره‌اش پنجه‌ی وحشت می‌کشد و ضجه‌ی ظلمت زندان را در پشت زخم‌هایش پنهان می کند.
رشته‌های تیره‌ی رگ‌هایش تنها فریاد عدالت می‌کشید!
در معبد سکوت با پاهای برهنه می‌رقصید و شاهد بو*سه‌های گناه آلود مردان بود.
او درون سی*نه‌اش گرمای دوزخ را می‌چشید... از برای زن بودنش!
برای مطالعه رمان کلیک کنید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Mar
2,560
6,445
193
با یاد اوس کریم
نقد رمان "اندوه پرست"
منتقد "Elina"
نوع نقد "نقد اولیه شورا"
تاریخ تحویل"۴ مهر ۱۴۰۰"


?ارکان‌های اولیه?
۱. عنوان رمان:
عنوان بازی با کلمات و ترکیب آن‌ها نیست بلکه یک ملاک مهم برای جذاب و خاص بودن یک اثر در نگاه مخاطب است و اولین چیزی است که به چشم مخاطب دیده می‌شود که اگر جذابیت و گیرایی نداشته باشد و کلیشه‌ای و تکراری باشد جذابیت و گیرایی خود را از دست می‌دهد و در مورد عنوان شما باید گفت از ترکیب دو کلمه ساده پدید آمده و مشخص است که خود نوشت نیست و از یکی از اشعار فروغ فرخ زاد اقتباس شده است اندازه عنوان استاندارد است ولی با موضوع داستان را*بطه چندانی ندارد

۲. ژانر رمان:
ژانرهای انتخاب شده توسط شما به ترتیب جنایی و معمایی است ولی با شروع رمان متوجه می‌شوم که الویت بندی ژانرها به خوبی رعایت نشده در پارت اول ژانر معمایی دیده می‌شود در صورتیکه در ابتدا ژانر اصلی که ژانر جنایی است باید دیده شود ولی این ژانر در میانه رمان دیده می‌شود و حتی این رویه در خلاصه نیز دیده می‌شود

۳. خلاصه رمان:
یکی از معضلات نویسندگان در عصر حاضر است چون خلاصه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است خلاصه یعنی ساده و آسان کردن مفاهیم و شرح ماجرای پیشروی داستان با کلمات خود است و نداشتن جذابیت و گیرایی در خلاصه یکی از موانع جذب مخاطب است ولی این موضوع در مورد خلاصه شما صدق نمی‌کند چون فقط بخش کوچکی از ماجرای پیشروی داستان را شرح می‌دهد و اطلاعات کافی برای تشویق و جذب مخاطب برای خواندن رمان را نمی‌دهد درست است که استفاده از کلمات زیبا و بازی با آن‌ها و آرایه‌های ادبی موجب ایجاد ایهام و جذابیت خلاصه می‌شود ولی همواره باید به یاد داشت که اغراق در آن نه تنها باعث جذب خواننده نمی‌شود بلکه باعث دلزدگی مخاطب می‌شود و همین موضوع در مورد خلاصه شما صدق می‌کند خلاصه فاقد کلمات کلیشه‌ای است و اندازه آن نسبتا بلند است

۴. جلد:
بعد از عنوان اولین چیزی که توسط مخاطب دیده می‌شود جلد رمان است و یکی از مواردی است که در جذب مخاطب نقش به سزایی دارد ولی متاسفانه رمان شما فاقد جلد است.

?ساختمان کلی رمان?
۱. شروع رمان:
فضا سازی و شخصیت پردازی از همان شروع رمان به طور دقیق و عالی توصیف شده و همین باعث شده که شروع رمان همراه با برانگیختن احساسات مخاطب و ایجاد معما همراه باشد به طوریکه وقتی خواننده شروع به خواندن می‌کند دلش برای کارکتر اول که نامش رها است می‌سوزد در ادامه با وارد شدن کارکتر دوم که مردی است که م*ست کرده و از رها خواسته‌ی گناه آلودی دارد و وقتیکه ممانعت او را برای رسیدن به خواسته‌ی خود می بیند می‌خواهد به زور به خواسته‌ی خود برسد که همین موضوع باعث شده وارد شدن شوک به خواننده می‌شود چون این اتفاق در دنیای واقعی یک اتفاق دلهره‌آور است چه برسد به داستان و می توان این قسمت را نقطه بالا رفتن هیجان رمان و جذب خواننده دانست در ادامه می‌بینیم که با صدا زده شدن شخصی از کار خود دست می‌کشد بنابراین خیال خواننده تا حدودی راحت می‌شود ولی با کتک زدن دخترک با آن وضع اسفناکی که قبلا توصیف شده باعث برانگیختن خشم و نفرت خواننده می‌شود با کمی جلو‌تر رفتن خواننده می‌فهمد که رها در آن مکان نفرت انگیز تنها نیست و کارکتر دیگری به نام نسیم در آن‌جا حضور دارد و حال برای خواننده این سوال پیش می آید که این دختران با این وضع اسفناک در آن مکان شوم و نفرت انگیز‌ی که قبلا توصیف شده چه می‌کنند و این سوال معمایی می‌شود برای تشویق و رسیدن جواب خواننده مجبور به خواندن ادامه‌ی داستان می‌کند

۲. میانه رمان:
در میانه رمان خواننده متوجه می‌شود از آن مکان شوم و نفرت انگیزی که قبلا توصیف شده خارج و وارد مکان دیگری می‌شود که این می‌تواند نقطه‌ی ضعف باشد چون تا قبل از تغییر مکان خواننده همراه با دو کارکتر یعنی رها و نسیم است که همین امر موجب گیجی خواننده می‌شود چون بدون هیچ اشاره‌ای ناگهان مکان عوض می‌شود در ادامه متوجه کارکتر‌های جدیدی می‌شویم که بعدا می‌فهمیم خانواده کارکتر اول یعنی رهاست که در وضعیت خوبی نیستند و برادر رها در به در به دنبال اوست ودر این زمینه با پلیس همکاری می‌کند ولی در عین حال گم شدن رها را تقصیر خود می‌داند و حال این سوال برای خواننده پیش می‌آید مگر همچین چیزی امکان دارد؟ و همین سوال باعث جذب خواننده و تشویق کردن او به خواندن ادامه رمان برای رسیدن به پاسخ سوال است با کمی جلوتر رفتن هیجان و بهت به داستان وارد می‌شود چرا که پلیس یک شاهد و یک جسد که احتمالا رهاست پیدا کرده و همین موضوع باعث وارد شدن شوک به خواننده می‌شود از مقدار شک زمانیکه معلوم می‌شود که آن جسد رها نیست کاسته می‌شود ولی همچنان همراه خواننده باقیست و این را باید افزود که فضا سازی و توصیف شخصیت ها دقیق و عالی توصیف شدن در ادامه با وارد شدن کارکتر جدید و مرموزی که به جز نامش چیزی مشخص نیست هیجان به خواننده وارد می‌شود چون علاوه بر این‌ها او از پرونده‌ای که به گفته پلیس محرمانه است و همچنین زنده بودن شاهد خبر دارد ولی جالب اینجاست که او شخصیت اصلی یعنی رها را شی*طان می‌نامند که این لقب با شخصیت پردازی که قبلا در مورد رها انجام شده تناقض دارد و این سوالات برای خواننده ایجاد می‌شود که این کارکتر جدید کیست و به رها چه ربطی دارد و چرا او را با این لقب می‌خواند این سوالات باعث ایجاد معما می‌شود که برای حل شدن خواننده را جذب و تشویق می‌کند که ادامه‌ی رمان را بخواند


?ارکان پایانی?
۱. ایرادات نگارشی
درست نویسی: تا حدودی رعایت نشده
براتون❌
برای‌ شما✅

خوشم❌
خوش هم✅

تکرار: دیده نمی‌شود

غلط املایی: به جز دو کلمه غلط املایی دیده نمی‌شود

طبر❌
تبر✅

سری تر❌
سریع‌تر✅

علائم نگارشی: تا حدودی رعایت نشده
در پارت سوم در جمله(عجیب دلش گرفته بود،) می‌بینیم که به جای ویرگول باید از نقطه ویرگول استفاده کرد
در پارت چهارم در جمله(می‌توانست خودش را به جای برادرها، و پدرهای این دختران بگذارد) می‌بینیم که ویرگول در این جمله اضافه است

۲. سخن منتقد:
رمان جالب و زیبایی بود ولی به یک ویرایش نیاز دارد
برای رمان خود جلد فراهم کنید
برای نوشتن خلاصه از آرایه‌های ادبی کمتری استفاده کنید و از ژانرها در خلاصه خود استفاده کنید

خسته نباشید

الینا
***
@Elina
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا