طنز _کالاماری_

آخرین ویرایش توسط مدیر:
‏یه بار داشتیم خونه ی مادرشوهرم آلبومِ عکس‌های قدیمی رو می‌دیدیم، تو هرذعکسی که مادرشوهرم چاق افتاده بود میگفت من اینجا ماه‌های آخر بارداریمه وگرنه چاق نبودم، حساب کردم با اون‌همه عکس بارداری، الان باید بیست تا خواهر/برادرشوهر داشتم. =|||

》کالاماری《
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
‏هر مادر ایرانی یک = من اصن کادو برام مهم نیس!

ولی خدا نیاره کادو نخری ، سر و تهت رو یکی میکنن⁦??‍♀️

× کالاماری ×

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
‏شما یادتون نمیاد قدیما اگه یه پسر عکس سه درچهار یه دختره رو گیر میاورد میتونست به زور یا با تهدید آبرو باهاش ازدواج کنه، حالا اون عکس سه درچهار با مقنعه و‌سیبیل و ... چه جذابیتی داشت رو نمیدونم ولی عمه من اینجوری شوهر کرد /:

》کالاماری《
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
‏صبح آدم وقتی بخیر میشه که با میل خودش از خواب بیدارشه نه با صدای آلارم گوشی و وانتی و یا کوبیدن درکابینتها -_-

》کالاماری《
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
‏داشتم با آ اول و غیراول کنار می‌امدم که فهمیدم دانش آموزای الان به جای برپابرجا میگن سرپا سرجا /:

× کالاماری ×
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نوشته‌ها
نوشته‌ها
12,168
پسندها
پسندها
14,364
امتیازها
امتیازها
648
سکه
972
‏خارجی‌هاباید تخفیف دادن رو از ایرانی‌ها یاد بگیرن، کل شیشه‌ها رو آگهی آف میزنن میری داخل مغازه میبینی مغازه سیصد متری رو یه رگال گذاشتن وسطش چهارتا مانتو سایز ۵۶و ۳۴ گذاشتن که حتی باهاشون نمیشه سرامیک تمیز کرد =•||

》کالاماری《
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین