اتمام یافته چادر | سارا مرتضوی کاربر کافه نویسندگان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
مشاهده فایل‌پیوست 78601
ناظر: @DoNyA♡Gh
ویراستار: @صبــا
نام اثر: چادر
نام نویسنده: سارا مرتضوی
ژانر: تخیلی

خلاصه:
روایتی از دختری که همچنان با چادر و بیزار از آن است. او فکر می‌کند که چادر صرفا برای پوشش است اما طی پیشامدهای رخ داده به مفهوم آن پی می‌برد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
43101_04a96c11517b69a8363b6de81d500ccc.jpeg



نویسنده عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی و سپاس از انتخاب انجمن کافه نویسندگان ، برای منتشر کردن داستان‌کوتاه خود، خواهشمندیم قبل از تایپ داستان کوتاه خود، قوانین زیر را مطالعه بفرمایید.

قوانین تایپ داستان کوتاه

و زمانی که داستان‌کوتاه شما، به پایان رسید، می‌توانید در این تاپیک اعلام کنید تا بعد از بررسی و مُهر صلاحیت، داستان‌کوتاه شما به روی صحفه‌ی سایت برود.

تاپیک جامع اعلام تایپ داستان کوتاه

|مدیریت‌بخش‌کتاب|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همیشه سر چادر سر کردن من بحث بوده و هست! نمی‌دانم چرا نمی‌ذارند آدم همون‌طور که خود دوست داره پوشش داشته باشه؟!
-جون! برسونمت خوشگله.
- ببند!
بیا این هم وقتی آدم چادر سرش می‌کنه! همیشه همین‌طوره. حالا اگه مانتوی بلند و گشاد پوشیده بودم هیچ‌کس نگاهم نمی‌کرد و عمرا کسی پیدا می‌شد متلک بندازه، تازه راحت هم بودم!
از اتوبوس دانشگاه پیاده شده‌ام. دروازه تهران پر از آدم‌ها با ماسک‌های رنگارنگه. خیلی زود به خونه رسیدم.
- سلام مامان.
هیچ‌کس نیست و صدایی نمیاد. ‌دنبالش می‌گردم.
- مامان! کجایی؟
پیدایش می‌کنم، سرش رو گذاشته روی کتابی که می‌خوانده و خوابش برده. بالای سرش می‌ایستم و نگاهش می‌کنم. مادر من چقدر شکسته شده و من حواسم به خودم بوده. چشمانم تار می‌شه، اشک‌هام جلوی دیدم رو گرفته‌اند. از آن ناراحت می‌شوم که چرا برای سر کردن چادر همیشه با او بحث می‌کنم. صبح را به یاد می‌آورم که به خاطر سر کردن چادر چه قشقرقی راه انداخته بودم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین