قرار بود از سِن که می یام پایین تو رو به روم واستاده باشی...
با پیراهنی که دور من رقصیده بودی،
چرخیده بودی ..
قرار بود وقتی می رسم پایین همه ی نگاه هایی که با تو رقصیده بودن،
چرخیده بودن ما را نگاه کنن ..
قرار بود به چشمای منتظری که توو سالن نبودن یه چتر بدیم برای روزایی که شاید بارون بزنه ..
قرار بود من چترم را بدم به تو ،
تو دسته گلی که توو دستت خشک شده بود را بدی به من ..
چـقـدر قــرار گذاشته بودیم...