A aliasghar کاربر انجمن کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 84 پسندها پسندها 0 امتیازها امتیازها 6 سکه 0 1/16/24 #41 تو نظرسنجی بالا شرکت کنید... مهمترین عامل ریزش مو فکر کردن به حرفاییه که باید تو دعوا میزدی و نزدی آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
A aliasghar کاربر انجمن کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 84 پسندها پسندها 0 امتیازها امتیازها 6 سکه 0 1/16/24 #42 تو نظر سنجی بالا شرکت کنید... یه سلامی هم بکنیم به همه ی گناهکارای توی خوونه خسته نباشید آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
A aliasghar کاربر انجمن کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 84 پسندها پسندها 0 امتیازها امتیازها 6 سکه 0 1/16/24 #43 تو نظر سنجی بالا شرکت کنید... بابام پارسال شب یلدا میگفت: قرمزترین هندونه شهرو خریدم بریدیم، دیدیم سفیده! از اون به بعد تو خونه به رنگ سفید میگیم قرمز مامان مجبورمون کرده آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
تو نظر سنجی بالا شرکت کنید... بابام پارسال شب یلدا میگفت: قرمزترین هندونه شهرو خریدم بریدیم، دیدیم سفیده! از اون به بعد تو خونه به رنگ سفید میگیم قرمز مامان مجبورمون کرده
A aliasghar کاربر انجمن کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 84 پسندها پسندها 0 امتیازها امتیازها 6 سکه 0 1/16/24 #44 تو نظرسنجی بالا شرکت کنید... تازه فهمیدم اون چیزی که دست میتی کمان بود چی بوده... کارت بسیج فعال ژاپن بود :) آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
تو نظرسنجی بالا شرکت کنید... تازه فهمیدم اون چیزی که دست میتی کمان بود چی بوده... کارت بسیج فعال ژاپن بود :)
A aliasghar کاربر انجمن کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 84 پسندها پسندها 0 امتیازها امتیازها 6 سکه 0 1/16/24 #45 دوتا خانم با هم ۱۵سال زندان بودن حکم آزادی یکیشون اومد موقعی که داشت وسایلاشو جمع میکرد رو به دوستش کرد و گفت: اقدس حالا بقیشو اومدی بیرون برات تعریف میکنم... /: آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
دوتا خانم با هم ۱۵سال زندان بودن حکم آزادی یکیشون اومد موقعی که داشت وسایلاشو جمع میکرد رو به دوستش کرد و گفت: اقدس حالا بقیشو اومدی بیرون برات تعریف میکنم... /:
A aliasghar کاربر انجمن کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 84 پسندها پسندها 0 امتیازها امتیازها 6 سکه 0 1/16/24 #46 یه روز یه نفر به زنش میگه:عزیزم..تو عین زنبور عسلی..هم زنی..هم عسلی..هم بوری... جففرم از حرف طرف جوش گرفت رفت به زنش گفت:میدونی تو خیلی شبیه پنگوئنی...هم پهنی..هم گ.و.ه.ی هم عنی... آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
یه روز یه نفر به زنش میگه:عزیزم..تو عین زنبور عسلی..هم زنی..هم عسلی..هم بوری... جففرم از حرف طرف جوش گرفت رفت به زنش گفت:میدونی تو خیلی شبیه پنگوئنی...هم پهنی..هم گ.و.ه.ی هم عنی...
A aliasghar کاربر انجمن کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 84 پسندها پسندها 0 امتیازها امتیازها 6 سکه 0 1/16/24 #47 پای بابام ضربه خورده بود، مامان بزرگم زردچوبه و تخم مرغ و کره حیوانی و … گذاشته بود رو پاش رفته بودن پزشک دکتره گفته بود “سیب زمینی هم میذاشتین کوکو درست میکردین دیگه” آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
پای بابام ضربه خورده بود، مامان بزرگم زردچوبه و تخم مرغ و کره حیوانی و … گذاشته بود رو پاش رفته بودن پزشک دکتره گفته بود “سیب زمینی هم میذاشتین کوکو درست میکردین دیگه”
A aliasghar کاربر انجمن کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 84 پسندها پسندها 0 امتیازها امتیازها 6 سکه 0 1/16/24 #48 خوش به حالتون...:cheer: آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
A aliasghar کاربر انجمن کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 84 پسندها پسندها 0 امتیازها امتیازها 6 سکه 0 1/16/24 #49 تو نظر سنجی بالا شرکت کنید... ولی شهرستانای کوچیک خیلی جالبن, همه ی همو میشناسن داشتم با پسر عمم تو شهر میرفتیم با خودرو, پلیس راهنمایی رانندگی اومد پشتمون با بلندگو گفت جعفر اونجا پارک نکن, پارک ممنوعه, آتیش بیفته به گندمای آقات آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
تو نظر سنجی بالا شرکت کنید... ولی شهرستانای کوچیک خیلی جالبن, همه ی همو میشناسن داشتم با پسر عمم تو شهر میرفتیم با خودرو, پلیس راهنمایی رانندگی اومد پشتمون با بلندگو گفت جعفر اونجا پارک نکن, پارک ممنوعه, آتیش بیفته به گندمای آقات
A aliasghar کاربر انجمن کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 84 پسندها پسندها 0 امتیازها امتیازها 6 سکه 0 1/16/24 #50 تنها باری که کسی من رو با یه چهره معروف اشتباه گرفت، تو ۸ سالگیم بود واسه نخستین بار رفتم تو کوچه، همه ی بچهها جیغ کشیدن سمندوووون و فرار کردن :frustrated::frustrated::frustrated: آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
تنها باری که کسی من رو با یه چهره معروف اشتباه گرفت، تو ۸ سالگیم بود واسه نخستین بار رفتم تو کوچه، همه ی بچهها جیغ کشیدن سمندوووون و فرار کردن :frustrated::frustrated::frustrated: