♥ دلـنـوشـتـه عـاشـقـانه ♥

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
نه چتر با خود داشت نه روزنامه نه چمدان
عاشق‌اش شدم...
از کجا باید می‌دانستم
مسافر است؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ملوانی شوریده
خلبانی سر به هوا
شاعری عاشق
قصابی دل رحم
کارگری ساده...
آدم‌های زیادی در من هستند
که عاشق هیچ کدامشان نیستی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همگان به جست‌ و جوی خانه می‌گردند
من کوچه‌ خلوتی را می‌خواهم
بی‌ انتها برای رفتن
بی‌ واژه برای سرودن
و آسمانی برای پرواز کردن
عاشقانه اوج گرفتن
رها شدن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاری کن
ساحل
رویای رسیدن به تو نباشد
در دریا
چاره جز
عاشق بودن
نیست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
این عشق ماندنی این شعر بودنی
این لحظه‌های با تو نشستن سرودنی‌ست

من پاکباز عاشقم از عاشقان تو
با مرگ آزمای با مرگ
اگر که شیوه تو آزمودنی‌ست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به خاطر مردم است که می‌گویم
گوش هایت را کمی نزدیک دهانم بیار

دنیا
دارد از شعرهای عاشقانه تهی می‌شود
و مردم نمی‌دانند
چگونه می‌شود بی هیچ واژه ای
کسی را که این همه دور است
این همه دوست داشت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خوشا آن دل! که دلدارش تو گردی
خوشا جانی! که جانانش تو باشی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
رشته جان من سوخته بگسیخته باد
گر ز عشق سر زلفت ندهم جان همه شب
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من چون ز دام عشق رهائی طلب کنم
کانکس که خسته است بتیغ تو رسته است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عشق سلطانیست کو را حاجت دستور نیست
طائران عشق را پرواز گه جز طور نیست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین