میخواهم هوای پشت پنجره ات باشم..
صبح زود در صف انتظار بنشینم..
تو بیدار شوی و پنجره ات را باز کنی..
و من سراسیمه وارد شوم..
آمیخته شدن با هوای اتاقت چه حالی دارد..
در نگاه معصومانه ی تو
دلنشین ترین دشت های سبز خیال را کشیدم
و زیباترین آرزوهایم را دیدم
تو از کدام طلوع خورشیدی که سراپا همه نوری
و من با تو هر لحظه پر از سرور