تبلیغات دهان به دهان و سربسته موفق به تبلیغ اثر میشوند، مخاطب به آسانی صرفا با چند بار شنیدن نام یک اثر یا دیدن پوستر آن سراغ شبکهی آنلاین مورد بحث میرود و تجربهی اصلی تقدیم وی میشود. جالب اینجا است که شبکهی آنلاین استریممحور نتفلیکس هم رسما با حداقل هزینهی تبلیغات ناگهان میبیند که یک اثر خارجی در آستانهی رکوردشکنی اساسی قرار دارد. بماند که بارها دیدهایم چهقدر انعطافپذیری بسیار زیاد یک شبکه آنلاین در مدتزمان هر قسمت نیز به نفع نویسندگان سریالها تمام میشود.
این نوع پخش مخصوصا برای اثری جواب میدهد که طی همان قسمت اول مخاطب را کاملا با خود همراه کند. سریال Squid Game نهتنها پس برانگیختن سریع احساس همدردی مخاطب با شخصیت اصلی برمیآید و ما را برای او نگران میکند، بلکه با اولین اپیزود موفق به قرار دادن سوالات گوناگون در ذهن مخاطب میشود. اینگونه وقتی اولین قسمت Squid Game به اتمام میرسد، ما هم کاراکتر اصلی را میشناسیم، هم میدانیم که او چه نیاز شدیدی به کسب پول دارد و هم متوجه هستیم که چه موانع دهشتناکی در مسیر تلاش او برای رسیدن به هدف خود قرار گرفتهاند. نویسنده اصول خلق یک درام پرکشش برای مخاطب را خوب میشناسد.
در همین حین تماشاگر انقدر راجع به ماجرای اصلی سؤال دارد که نمیتواند از تماشای اثر دست بکشد. زیرا شرایط شخصیتها در ظاهر نامعمول و شدیدا متفاوت با اتفاقات جهان واقعی است. ولی دردهای آنها را انسانها میفهمند. زیرا در جوامع مدرن مختلف مشکلات مالی جلوههای مختلف خود را نشان میدهند و نیاز بسیار زیاد و شدید افراد به پول، آنها را گاهی به سمت انجام جنونآمیزترین کارها سوق داده است. مدام زیر لایههای مختلف داستانی سریال Squid Game بهسادگی فقر و درد قرار میگیرد. پس درک بسیاری از این آدمها کار سختی نیست.
محیط بچگانهی رنگارنگ و خونآلود با حضور افراد دارای لباس صورتی در سریال Squid Game
ولی ماجرا به فیلمنامهنویسی درست خلاصه نمیشود. بخش زیادی از قدرت Squid Game حاصل پرتاب کردن به موقع و درست مخاطب از جهان عادی به محیطی ساختهشده برای تجربههای دیوانهوار است. اگر طراحی صحنهی سریال انقدر پرجزئیات و معرکه نبود، Squid Game شاید تا این اندازه بیننده را به دنیای داستانی خود نمیبرد.

این نوع پخش مخصوصا برای اثری جواب میدهد که طی همان قسمت اول مخاطب را کاملا با خود همراه کند. سریال Squid Game نهتنها پس برانگیختن سریع احساس همدردی مخاطب با شخصیت اصلی برمیآید و ما را برای او نگران میکند، بلکه با اولین اپیزود موفق به قرار دادن سوالات گوناگون در ذهن مخاطب میشود. اینگونه وقتی اولین قسمت Squid Game به اتمام میرسد، ما هم کاراکتر اصلی را میشناسیم، هم میدانیم که او چه نیاز شدیدی به کسب پول دارد و هم متوجه هستیم که چه موانع دهشتناکی در مسیر تلاش او برای رسیدن به هدف خود قرار گرفتهاند. نویسنده اصول خلق یک درام پرکشش برای مخاطب را خوب میشناسد.
در همین حین تماشاگر انقدر راجع به ماجرای اصلی سؤال دارد که نمیتواند از تماشای اثر دست بکشد. زیرا شرایط شخصیتها در ظاهر نامعمول و شدیدا متفاوت با اتفاقات جهان واقعی است. ولی دردهای آنها را انسانها میفهمند. زیرا در جوامع مدرن مختلف مشکلات مالی جلوههای مختلف خود را نشان میدهند و نیاز بسیار زیاد و شدید افراد به پول، آنها را گاهی به سمت انجام جنونآمیزترین کارها سوق داده است. مدام زیر لایههای مختلف داستانی سریال Squid Game بهسادگی فقر و درد قرار میگیرد. پس درک بسیاری از این آدمها کار سختی نیست.
محیط بچگانهی رنگارنگ و خونآلود با حضور افراد دارای لباس صورتی در سریال Squid Game
ولی ماجرا به فیلمنامهنویسی درست خلاصه نمیشود. بخش زیادی از قدرت Squid Game حاصل پرتاب کردن به موقع و درست مخاطب از جهان عادی به محیطی ساختهشده برای تجربههای دیوانهوار است. اگر طراحی صحنهی سریال انقدر پرجزئیات و معرکه نبود، Squid Game شاید تا این اندازه بیننده را به دنیای داستانی خود نمیبرد.
آخرین ویرایش توسط مدیر: