رمان ترجمه رمان نگهبان شب| Ar.rahimi

ناظر: @والــه
رمان: نگهبان شب
نویسنده: لوئیز اردریک
مترجم: Ar.rahimi
ژانر: داستانی، تاریخی

خلاصه: این رمان بر اساس زندگی خارق العاده پدربزرگ لوئیز اردریک نویسنده و برنده جایزه ملی کتاب است.
پدربزرگش به عنوان نگهبان شب کار می‌کرد و با بومیان از روستای داکوتای شمالی تا واشنگتون مبارزه می‌کرد.
به موضوعات عاشقانه می‌پردازد و مرگ را با نثر ظریف و طنز نشان می دهد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DAC8B471-2654-4D79-B30A-774387F7ABF1.jpeg




مترجم عزیز، ضمن خوش‌‌آمد گویی و سپاس از انجمن کافه نویسندگان برای منتشر کردن رمانترجمه‌ شده‌ی خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ ترجمه‌ی خود قوانین زیر را با دقت مطالعه فرمایید.

قوانین تالار ترجمه

برای درخواست تگ، بایست تاپیک زیر را مطالعه کنید و اگر قابلیت‌های شما برای گرفتن تگ کامل بود، درخواست تگ‌‌ترجمه دهید.

درخواست تگ برای رمان در حال ترجمه

الزامی‌ست که هر ترجمه، توسط تیم نقد رمان‌های ترجمه شده؛ نقد شود! پس بهتر است که این تاپیک را، مطالعه کنید.

درخواست نقد برای رمان در حال ترجمه

برای درخواست طرح جلد رمان ترجمه شده بعد از 10 پارت، بایست این تاپیک را مشاهده کنید.

درخواست جلد

و زمانی که رمان ترجمه‌ی شده‌ی شما، به پایان رسید! می‌توانید در این تاپیک ما را مطلع کنید.

اعلام اتمام ترجمه

موفق باشید.

مدیریت تالار ترجمه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
توماس وژشک قمقمه اش را از زیر بغلش بیرون آورد و آن را روی میز استیل در کنار کیف خراشیده اش گذاشت.
ژاکت را روی صندلی گذاشت.
جعبه ناهارش را از روی طاقچه برداشت.
کلید را برداشت، الف چراغ های شرکت، باید روشن می‌شدند و ب اطراف راه اصلی برای سرکشی راه می رفت.
در این گستره آرام و همیشه ساکت، زنان کوه لاک پشت روزهای خود را با تکیه در نور سخت خورشید و انجام وظیفه خود سپری کردند.
گارنت، در حال آماده سازی دستگاه ها برای حفاری بود.
اولین شغل تولیدی در این نزدیکی ها بود و زنان بیشتر از این موقعیت ها استفاده می‌کردند.
آنها در آزمون های مهارت دستی نمره بسیار بالاتری کسب کرده بودند.
دولت تمرکز آنها را به آموزش مهره کاری هندی توماس جلب کرد.
این مال آنهاست چشمان تیزبین - زنان قبیله او می توانستند شما را با یک نیزه بزنند.
او خوش شانس بود که شغل خود را پیدا کرد.
او باهوش بود و صادق، اما او دیگر جوان و لاغر نبود.
او دریافت که این شغلی پردرآمد است.
تمام کارهارا به بهترین شکل ممکن انجام داد.
خودش کار بازرسی ساخت را انجام داد.
همانطور که در حال حرکت بود، اتاق حفاری را بررسی کرد و آزمایش کرد.
هر دکمه، چراغ ها را روشن و خاموش می کرد.
سرحال و سرحال از میان سنگ ها عبور کرد و اتاق های اسیدشویی، با ردیف های شماره گذاری شده بشر، صفحه فشار، شیلنگ، سینک، و ایستگاه های شستشو را بررسی کرد. او دفاتر، حمام های کاشی کاری شده سبز و سفید، را هم چک کرد.
میزش پر از نور بود.
نور از لامپ معیوبی که نجات داده و تعمیر کرده بود.
تا بتواند بخواند، بنویسد، فکر کند و گاه به گاه برای بیدار کردن خودش به خودش سیلی بزند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین