#استعفا
اين كلمه با فعل كردن به كار مي رود و نه دادن: "يحيي چون پير شد استعفا كرد..."
در قديم با فعل خواستن نيز به كار مي رفته است: "... از خواجه استعفا خواست... "
در قديم معاف خواستن نيز به همين معني استعمال مي شده است.
عِمارت
اِمارت
این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. عمارت بهمعنای «آباد کردن» و «آبادانی» است و با تعمیر و عُمران از یک خانواده است: «عُمَر خواستۀ بسیار فرستاد تا بر عمارت شهر هزینه کردند»
اما اِمارت از مادۀ اَمر و بهمعنای «فرمانروایی» و نیز بهمعنای «امیرنشین» است: «چه شود اگر گویی علی را خلع کردیم و معاویه را اِمارت دادیم؟»
برائت
براعت
این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. بَرائَت بهمعنای «بیگناهی» و «پاکدامنی» و مجازاً بهمعنای «دوری» و «بیزاری» است: «مرا بگرفتند و حبس کردند و دیگر روز پیش امیر شهر بردند و از آن حال پرسیدند. من آنچه راستی بود عرضه داشتم و برائت نفس خود ار آن جریمه فرانمودم» (فرج بعد از شدت، 432).
اما براعت به معنای «کمال فضل و ادب» و «برتری بر دیگران به علم» است: «چون به خدمت او رسید، در فنون هنر و ادبش امتحان فرمود و چون آثار بلاغت و امارات براعت از وی مشاهده کرد او را کتابت خود فرمود و دیوان انشا بدو مفوض گردانید» (فرج بعد از شدت، 830).
حایل
هایل
این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. حایل، با «ح» حطی، اسم است به معنای «آنچه میان دو چیز واقع شود و مانع اتصال آنها باشد»:
پرده چه باشد میان عاشق و معشوق
سد سکندر نه مانع است و نه حایل (سعدی، غزلیات)
اما هایل، با «هـ» هوز، صفت است به معنای «ترسناک، هولناک»:
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها (حافظ)
تهدید
تحدید
این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. تهدید بهمعنای «ترساندن، بیم دادن» است: «شمشیر برکشید و اورا تهدید به مرگ کرد.» اما تحدید یعنی «حد و مرز جایی را مشخص کردن» و بیشتر در اصطلاح تحدید و حدود بهکار میرود، یعنی «تعیین کردن مرزهای سرزمینی».
تحلیل
تهلیل
این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. تحلیل به معنای «از هم گشودن و تجزیه کردن» است و نیز بهمعنای «حل کردن و هضم کردن»:
انتقام تو نه آن اخگرِ اخترسوز است
که در امعای شترمرغ پذیرد تحلیل (انوری)
اما تهلیل به معنای «لااله الا الله گفتن» است:
بهجان آفرینی که ابر بهاری
به تسبیح و تهلیل او میخروشد (مجیرالدین بیلقانی)
خواربار
املا و تلفظ این کلمه به همین صورت یعنی بدون «واوعطف» است و نه بهصورت خواروبار: «خواربار یعنی مأکولِ این شهر از شهرها و ولایتها برند، که آنجا بجز ماهی چیزی نباشد» (سفرنامۀ ناصرخسرو،121).
تنظیف
تنزیب
این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. تنظیف بهمعنای «پاکیزه کردن» و «پاکیزگی» است. اما تنزیب نام نوعی پارچه نازک و سفید است که از آن پیراهن میدوختهاند و امروزه به پارچه یا نوار مخصوص زخمبندی اطلاق میشود. کلمۀ اخیر را گاهی بهصورت تنظیف مینویسند و غلط است.