دوستان به که زوی یاد کنندتو توانا شدی ای دوست که باری بکشی
نه که بر دوش گرانبار نهی باری چند
افسرت گر دهد اهریمن بدخواه، مخواه
سر منه تا نزنندت بسر افساری چند
دانی که را سزد صفت پاکی:زین همه سبزه و گل، جز تو کسی
نه فتاد و نه شکست و نه فسرد
دزد با چراغ آمده بود از پی دزدی، به شب»دانی که را سزد صفت پاکی:
آنکو وجود پاک نیالاید
در تنگنای پست تن مسکین
جان بلند خویش نفرساید