15ـ نام مبارك پيامبر اسلام (محمد و احمد) مجموعاً 5 بار در قرآن امده است (4 بار محمد و 1 بار احمد) و كلمه صلوات كه به معناي درود مي باشد و بيشتر براي درود فرستادن بر پيامبر و خاندان پيامبر استفاده مي شود نيز 5 بار در قرآن تكرار شده است .
16ـ كلمه (ايثار) به معناي گذشت و فداكاري و كلمه (شح) به معناي بخل و تنگ نظري هر كدام 5 بار تكرار شده است .
17ـ كلمه (سرور) به معناي شادي و كلمه (حزن) به معناي غم و اندوه هر كدام 4 بار تكرار شده است .
18ـ كلمه (الحر) به معناي گرما و كلمه (البرد) به معناي سرما هر كدام 4 بار تكرار شده است .
19ـ عبارت (حزب الله) به معناي ياران خداوند و عبارت (حزب الشيطان) به معناي ياران شيطان هر كدام 3 بار تكرار شده است .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: TELMA
20ـ در قرآن كريم به اينكه 300 سال شمسي دقيقاً برابر 309 سال تمام قمري است به صورت مستقيم اشاره شده است .
اين مطلب وقتي مشخص شد كه يكي از علماي دين يهود از حضرت امام اميرالمؤمنين (عليه السلام) پرسيد : چرا قرآن مدت توقف و خواب اصحاب كهف را 309 ذكر سال كرده است در حالي كه در حاشيه تورات ما اين مدت 300 سال نوشته شده است ؟
حضرت امير عليه السلام فرمودند : «سالهاي شما شمسي است ولي سالهاي ما قمري است» .
جالب اينجاست كه يكي از اساتيد رياضي اين محاسبات را انجام داده كه خلاصه قابل فهم آن چنين است :
سال شمسي يهود 365 روز تمام بوده است . بنابراين 300 سال آنها مي شود :
روز 109500=365×300
در حالي كه سال قمري برابر است با 354 روز و 8 ساعت و 48 دقيقه بنابراين 309 سال قمري برابر است با :
روز 109500=]48 دقيقه و 8 ساعت و 354 روز[ ×309
پس معلوم شد كه 300 سال شمسي يهود برابر است با 309 سال قمري نه يك روز كمتر نه بيشتر.
اين در حالي است كه تا صدها سال بعد از نزول قرآن هنوز شبانه روز به 24 ساعت و هر ساعت به 60 دقيقه و الي آخر تقسيم نشده بود . و حتي ساعت هنوز اختراع نشده بود .
بنابراين حضور هر كلمه در قرآن در مكان خاص و به تعداد معين حادي پيام و مفهوم ويژه اي
مي باشد كه در حقيقت يك نوع از اعجاز و معجزه مي باشد . زيرا مجموعه آيات قرآن در مدت نسبتاً طولاني 23 سال و در اوضاع و احوال مختلف مثلاً گاهي در جنگ و گاهي در صلح ، گاهي در مكه و گاهي در شعب ابيطالب و محاصره گاهي در مدينه و گاهي در سفر و گاهي در شب و گاهي در روز بر پيامبر (ص) نازل مي شد و چنين نبود كه پيامبر خدا (ص) مانند مؤلفان كتابهاي مختلف مدتي در كتابخانه اي خلوت كند و از سر فرصت و فراغت و يا با رجوع به منابع مختلف كتابي بنويسد .
يكي ديگر از اعجازهاي قرآن كه 2 سال قبل توسط يكي از فارغ التحصيلان رشته آمار جناب آقاي كوروش جم نشان كشف شده است :
قبل از آنكه آن را توضيح دهيم ابتدا سه نكته را متذكر مي شويم :
الف)همان طور كه مي دانيم تعداد كل آيات قرآن كريم 6236 آيه است كه يك عدد زوج است .
ب) همچنين مي دانيم كه قرآن 114 سوره دارد پس مجموعه شماره سوره هاي قرآن مي شود 6555 كه يك عدد فرد است:
(6555=114+000+4+3+2+1)
ج) اگر شماره ي هر سوره را با تعداد آيات آن سوره جمع كنيم عدد مخصوص آن سوره بدست مي آيد مثلاً براي سوره حمد كه اولين سوره قرآن مي باشد عدد مربوط مي شود 8 (7+1) و براي سوره بقره مي شود 288(286+2) و براي سوره آل عمران عدد مربوط مي شود 203 يعني (200+3) .
حال اگر اين عددهاي به دست آمده براي هر سوره را به تفكيك زوج و فرد در جدول هاي جداگانه اي قرار دهيم نتايج شگفت آوري به دست مي آيد .

جدول عددهاي حاصله ي فرد جدول عددهاي حاصله ي زوج آل عمران 203 فاتحه 8 مائده 125 بقره 288 انعام 171 نساء 180 0 0 0 0 0 0 0 0 0 0 0 0 جمع كل 6555 جمع كل 6236
چهار مطلب شگفت انگيز در اين جدول ها ديده مي شود : الف)مجموع اعداد جدول زوج برابر است با 6236 كه مساوي مجموع كل آيات قرآن است و مجموع عددهاي حاصل از جدول فرد برابر است با 6555 كه همان عدد حاصل جمع شماره سوره هاي قرآن است .
ب) در هر جدول 27 سوره وجود دارند كه تعداد كل آيات آن سوره يك عدد زوج است و بنابراين در هر جدول نيز 30 سوره وجود دارد كه تعداد كل آيات آن سوره فرد است .
ج) در هر جدول به طور مساوي 57 سوره قرار مي گيرد .
د) مجموع اعداد جدول زوج يك عدد زوج شده است و مجموع اعداد جدول فرد يك عدد فرد شده است .
بدين ترتيب حتي اگر يك آيه از يك سوره اي كم شود يا زياد شود و يا يك سوره جابه جا شود تمام نظم فوق از بين مي رود .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: TELMA
اكنون يك نوع ديگر از معجزات قرآن را بيان مي نماييم :
خداوند متعال در سوره صف آيه 6 مي فرمايد : «و به ياد آوريد هنگامي كه عيسي پسر مريم گفت اي بني اسرائيل من فرستاده خدا به سوي شما هستم در حالي كه تورات را كه قبل از من نازل شده تأييد مي كند و بشارت دهنده هستم به پيامبري كه بعد از من مي آيد و نام او احمد است» .
همچنين خداوند در سوره اعراف ، آيه ي 157 مي فرمايد : «مؤمنان كساني هستند كه از پيامبري پيروي مي كنند كه از هيچ بشري تعليم نديده است همان پيامبري كه يهوديان و مسيحيان نام او را در تورات و انجيل نوشته شده مي يابند» .
حال اگر در همان زمان كه قرآن نازل شد ، نام پيامبر در تورات و انجيل وجود نداشت فوراً علماي يهود كه دائماً از نزديك مراقب اسلام بودند براي اثبات عدم حقانيت قرآن به مسلمانان اعلام مي كردند كه چنين چيزي نيست و تورات و انجيل را به مسلمانان نشان مي دادند .
در حالي كه چنين چيزي اتفاق نيفتاد و خود اين مسأله نشانگر اين است كه نام مبارك پيامبر در زمان نزول اين آيات در كتابهاي مقدس يهوديان و مسيحيان بوده است و آنها با اين نام مقدس كاملاً آشنايي داشته اند به همين دليل خداوند متعال در سوره انعام آيه 20 مي فرمايد : «اهل كتاب (يهوديان و مسيحيان) پيامبر را مي شناسند همچنانكه فرزندان خود را مي شناسند» .
اما در قرنهاي بعد نام آن حضرت و اوصاف او را از تورات و انجيل به تدريج حذف كردند . و حتي مطالب شرم آوري را درباره بعضي از انبياء الهي وارد كردند تا كارهاي زشت خود را توجيه كنند لذا خداي متعال در قرآن كريم نقشه آنها را خنثي نمود و چهره پاك و واقعي انبياء را مشخص نمود . البته در بعضي موارد كتابهاي مقدس كه از تحريف به ميزان زيادي مصون مانده اند مثل انجيل برنابا نام مبارك پيامبر و اوصاف آن حضرت وجود دارد .
و در ساير كتابهاي مقدس اديان ديگر نيز نام و مشخصات آن حضرت آمده است .
براي نمونه :
در كتاب تورات سفر تكوين باب 20 چنين آمده است : «خداي متعال به حضرت ابراهيم بشارت داد به فرزندي كه نامش اسماعيل است و اينكه نسل او را بسيار فرمايد و در ذريه اش دوازده امير و يك امت بزرگ قرار خواهد داد » .
توضيح :
بني اسرائيل از نسل حضرت اسحاق مي باشند و پيامبر اسلام (ص) از نسل حضرت اسماعيل مي باشد و منظور از 12 امير همان 12 امام معصوم عليهم السلام مي باشند .
علاقمندان مي توانند براي اطلاعات بيشتر به كتاب (بشارات عهدين) نوشته دانشمند معظم جناب آقاي محمد صادقي و كتاب (محمد (ص) در تورات و انجيل) نوشته داود عبدالأحد مراجعه كنند .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: TELMA
يكي از معجزات غيبي قرآن اين بود كه خداوند در سوره احزاب آيه 40 مي فرمايد :«محمد پيامبر خدا و آخرين پيامبران است»
حال اگر محمد (ص) پيامبر واقعي خدا نبود هيچگاه نمي توانست و حتي شايد لازم نمي ديد كه با صراحت بگويد كه بعد از او پيامبري ديگر نخواهد آمد چون به آينده اطلاع نداشت كه پيامبري بعد از او نخواهد آمد .
اكنون چند روايت درباره اهميت و عظمت قرآن ذكر مي نماييم :
حضرت امام اميرالمؤمنين عليه السلام فرموده اند : از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه فرمود : «ديري نپايد كه فتنه ها برپا گردد . عرض كردم يا رسول الله ! راه فرار و رهايي از فتنه ها چيست؟ پيامبر (ص) فرمودند : «قرآن كتاب خدا» كتابي كه اخبار گذشتگان و آيندگان شما در آن آمده است كتابي كه حل و فصل اختلافات و كشمكش هاي شما در آن مي باشد و كتابي كه مي تواند حق و باطل را به آساني از هم جدا و روشن سازد . حقيقتي كه هزل و شوخي در آن راه ندارد . كتابي كه هر ستمگري آنرا به دور اندازد خداوند كمر او را مي شكند . آن همان ريسمان محكم الهي است كه ارتباط انسان با خداي بدان وابسته است .
با همان كتاب است كه گفتگوهاي باطل و بي فايده پايان مي پذيرد ، دانشمندان از خواندن و تفكر در آن سير نمي شوند و با گذشت روزگار و قرنها كهنه و فرسوده نمي شود . كتابي است كه عجايب و مزاياي آن بي پايان است . اين قرآن همان گفتاري است كه وقتي جنيان آن را شنيدند دلباخته ي آن گرديدند و بي اختيار گفتند : ما قرآن شگفت آوري مي شنويم كه كه به سوي سعادت رهبري مي كند ».
همچنين در حديث ديگري حضرت امير عليه السلام مي فرمايند : «قرآن آن نور مطلق است
كه غروب در آن راه ندارد ، درياي عميق و پهناوري است كه عمق آن پيدا نيست مايه ي عزت و
سربلندي است كه ياران واقعي آن خوار و مغلوب نخواهند گرديد . قرآن كتابي است كه خداوند آن را سيراب كننده ي تشنگان علم و بهار دلهاي دانشمندان و آخرين مقصد نيكان و صالحان قرار داده است» .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: TELMA
حضرت امام صادق عليه السلام مي فرمايند : «قرآن برنامه ي سعادت و زندگي انسانهاست كه از طرف پروردگارشان براي آنان تنظيم گرديده است . مرد مسلمان كسي است كه برنامه ي خود را مورد دقت قرار دهد و هر روز حداقل پنجاه آيه از آن را تلاوت كند » .
اكنون چند آيه از قرآن كريم را براي تبرك مي آوريم
سوره مباركه نساء آيه 135 : اي كساني كه ايمان آورده ايد ! كاملاً قيام به عدالت كنيد براي خدا گواهي دهيد ، اگر چه اين گواهي به زيان خود شما يا پدر و مادر و نزديكان شما تمام شود . چرا كه اگر آنها ثروتمند و يا فقير باشند ، خداوند سزاوارتر است كه از آنان حمايت كند . بنابراين از هوا و هـ*ـوس پيروي نكنيد كه از حق منحرف خواهيد شد .
سوره مباركه آل عمران آيه هاي 133 و 134 و 135 : و شتاب كنيد براي رسيدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتي كه وسعت آن برابر آسمانها و زمين است كه براي پرهيزگاران آماده شده است . همانهايي كه در ثروتمندي و فقر انفاق مي كنند و خشم خود را فرو مي برند و از خطاي مردم درمي گذرند و خداوند نيكوكاران را دوست دارد . همانهايي كه وقتي مرتكب عمل زشتي بشوند يا به خود ستم كنند ، به ياد خدا مي افتند و براي گناهان خود طلب آمرزش مي كنند و كيست جز خداوند كه گناهان را ببخشد. و بر گـ ـناه در حالي كه مي دانند گـ ـناه است اصرار نمي ورزند .
سوره مباركه بقره آيه 177 : نيكي ، اين نيست كه به هنگام نماز روي خود را به سوي مشرق يا مغرب بچرخانيد . بلكه نيكي و نيكوكار كسي است كه به خدا و روز قيامت و فرشتگان و كتاب آسماني و پيامبران (از ته قلب) باور داشته باشد و قسمتي از مال خود را با همه علاقه اي كه به آن دارد به خويشاوندان و يتيمان و فقيران و واماندگان در راه و تقاضاكنندگان و بردگان انفاق مي كند ، نماز را برپامي دارد و زكات را مي پردازد و همچنين كساني كه به عهد و قول خود وفا مي كنند و در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان مبارزه استقامت به خرج مي دهند . اينها كساني هستند كه راست مي گويند و گفتارشان با عملشان هماهنگ است و اينها هستند پرهيزگاران .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: TELMA
سوره مباركه بقره قسمتي از آيه 275 : و كساني كه ربا مي خورند (در روز قيامت) برنمي خيزند مگر مانند ديوانه اي كه تعادل خود را نمي تواند حفظ كند و مرتب زمين مي خورد . اين مجازات به خاطر آن است كه آنها در دنيا گفتند : «داد و ستد هم مانند ربا است و تفاوتي ميان آن دو نيست» . در حالي كه خدا داد و ستد را حلال كرده و ربا را حرام .
سوره مباركه بقره آيه 276 : «خداوند سود ربا را نابود گرداند و صدقات را افزوني بخشد و خداوند افراد بسيار كافر گنه پيشه (يعني رباخواران) را دوست ندارد» .
سوره مباركه بقره قسمتي از آيه شريفه 279 : «پس اگر ربا را ترك نكرديد آگاه باشيد كه به جنگ خداوند و پيامبرش برخاسته ايد» .
همچنين در حديثي پيامبر اسلام(ص) مي فرمايند : «هر كس يك درهم ربا خورد مانند آن است كه با مادر خود در خانه كعبه زنـ*ـا كرده است» .
سوره مباركه عنكبوت آيه 26 و 27 و 28 : «و لوط به ابراهيم ايمان آورد و ابراهيم گفت : من به سوي پروردگارم هجرت مي كنم كه او صاحب قدرت و حكمت است . و در سن پيري اسحاق و يعقوب (اسرائيل) را به او بخشيديم و نبوت و كتاب آسماني را در نسل او قرار داديم و پاداش او را در دنيا داديم و او در آخرت از صالحان است . و لوط را فرستاديم هنگامي كه به قوم خود گفت : شما عمل بسيار زشتي انجام مي دهيد كه هيچ يك از موجودات جهان قبل از شما آن را انجام نداده است . شما به سراغ پسران (مردان) مي رويد و راه تداوم نسل و شرافت انسان را قطع مي كنيد و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مي دهيد . اما پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند : اگر راست مي گويي عذاب الهي را براي ما بياور . لوط عرض كرد : پروردگارا مرا در برابر اين قوم فاسد ياري فرما » .
سوره مباركه نمل آيات 54 الي 56 : «و ياد كن لوط را كه چون به قوم خود گفت : «آيا ديده و دانسته مرتكب عمل ناشايست (لواط) مي شويد ؟ آيا شما به جاي زنان از روي خواهــش نـفس با مردها درمي آميزيد ؟ ]نه![ بلكه شما مردمي هستيد كه خود را به ناداني زده ايد . اما پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند : خاندان لوط را از شهرتان بيرون كنيد كه آنها مردمي هستند كه به پاكي تظاهر مي نمايند» .
سوره مباركه هود آيات 77 الي 83 : «و هنگامي كه فرستادگان ما (فرشتگان عذاب) به سراغ لوط آمدند ، از آمدنشان ناراحت شد ، و قلبش پريشان گشت و گفت : امروز روز سختي است ! (زيرا آنها را نشناخت و از اين ترسيد كه قوم تبهكار مزاحم آنها شوند) قوم او به قصد مزاحمت ميهمانان به سرعت به سراغ او آمدند . لوط گفت : اي قوم من ! اينها دختران منند و براي شما پاكيزه ترند با آنها ازدواج كنيد و از زشتكاري دست برداريد از خدا بترسيد و مرا در مورد ميهمانانم رسوا نسازيد آيا در ميان شما يك مرد فهميده وآگاه وجود ندارد؟! قوم لوط گفتند : تو كه مي داني ما تمايلي به دختران تو نداريم و خوب مي داني ما چه مي خواهيم . لوط گفت : افسوس اي كاش در برابر شما قدرتي داشتم يا تكيه گاه و پشتيبان محكمي در اختيار من بود تا مي دنستم با شما زشت سيرتان ددمنش چه كنم . فرشتگان عذاب گفتند : اي لوط ما فرستادگان پروردگار توايم آنها هرگز دسترسي به تو پيدا نخواهند كرد در دل شب خانواده ات را از اين شهر حركت ده مگر همسرت كه او هم به همان بلايي كه آنها گرفتار مي شوند گرفتار خواهد شد . موعد عذاب آنها صبح است : آيا صبح نزديك نيست؟!
و هنگامي كه فرمان ما فرا رسيد ، آن شهر و ديار را زير و رو كرديم و باراني از گدازه هاي آتشي و خاكستر آتشفشاني برايشان فرو فرستاديم . سنگهايي كه نزد پروردگارت هدفدار شده بود و اين گونه عذاب ها از اينچنين ستمگراني دور نخواهد بود » .
لازم به تذكر است كه يكي از علائم آخرالزمان زياد شدن عمل بسيار زشت لواط مي باشد .[فقط كسانی ميتوانند لينكها را مشاهده كنند كه عضو سايت باشند. ]
سوره مباركه مائده آيه 46 و 47 : «و به دنبال پيامبران گذشته ، عيسي (مسيح) پسر مريم را فرستاديم در حالي كه كتاب تورات را كه قبل از او فرستاده شده بود تأييد مي كرد و انجيل را به او داديم كه در آن هدايت و نور و موعظه بود براي پرهيزگاران . اهل انجيل نيز بايد به آنچه خداوند در آن نازل كرده حكم كنند و كساني كه بر طبق آنچه خدا نازل كرده حكم ننمايند ، بدكارند» .
سوره مباركه آل عمران آيه 54 و 55 : «و دشمنان مسيح براي نابودي او و دينش نقشه كشيدند و خداوند نيز براي حفظ او و دينش نقشه كشيد و خداوند بهترين چاره جويان است هنگامي كه خدا به عيسي فرمود : من تو را برمي گيرم و به سوي خود بالا مي برم و تو را از كساني كه كافر شدند پاك مي سازم و كساني را كه از تو پيروي كردند تا روز قيامت بالاتر از كساني كه كافر شدند قرار مي دهم . سپس بازگشت شما به سوي من است و در ميان شما در آنچه اختلاف داشتيد داوري مي كنم» .
سوره مباركه آل عمران 113 و 114 و 115 : «همه مسيحيان و يهوديان يكسان نيستند گروهي از آنان هستند كه به حق و ايمان قيام مي كنند و پيوسته در اوقات شب آيات خدا را مي خوانند در حالي كه سجده مي نمايند . به خدا و روز قيامت ايمان مي آورند و امر به معروف و نهي از منكر مي كنند و در انجام كارهاي نيك سبقت مي گيرند و آنها از صالحانند . و آنچه از اعمال نيك انجام دهند ، پاداش شايسته آن را مي بينند و خدا از پرهيزگاران آگاه است » .
سوره مباركه مائده آيه 82 : «به طور مسلم ، دشمن ترين مردم نسبت به مؤمنان را يهود (منظور علما و سران آنها مي باشد) [فقط كسانی ميتوانند لينكها را مشاهده كنند كه عضو سايت باشند. ]و مشركان خواهي يافت و به طور مسلم نزديكترين دوستان به مؤمنان را كساني مي يابي كه مي گويند : «ما ياران عيسي هستيم» اين به خاطر آن است كه در ميان آنها ، افرادي عالم و تارك دنيا وجود دارند و آنها در برابر حق تكبر نمي ورزند» . البته به فرموده امام ششم شيعيان حضرت امام صادق (ع) (ناصبي ها از يهود هم بدترند) توضيح: ناصبي ها به گروهي گفته مي شود كه نسبت به دوازده امام بي احترامي كرده و شيعيان 12 امام را مورد اذيت و آزار قرار مي دهند.
سوره مباركه شمس آيه هاي 1و2و 3 : 1)والشمس و ضحاها : سوگند به خورشيد و گسترش نور آن 2)والقمر اذا تلاها : سوگند به ماه هنگامي كه پس از آن مي آيد 3)و النهار اذا جلاها : سوگند به روز هنگامي كه جهان را روشن سازد .
البته قرآن داراي يك معني ظاهري است و معاني عميق و غيرظاهري هم در بسياري از آيات وجود دارد . از جمله در همين 3 آيه فوق مي باشد . از امام ششم حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه منظور از خورشيد ، وجود مبارك پيامبر اسلام و منظور از گسترش نور آن دين اسلام مي باشد . و منظور از ماه وجود مبارك امام اول حضرت علي بن ابيطالب عليه السلام مي باشد كه بعد از پيامبر حجت خدا بر تمام مردم زمين است و منظور از روز وجود مبارك امام دوازدهم (مهدي موعود (عج)) مي باشد كه جهان را با نور عدل و توحيد روشن خواهند فرمود .
به اميد روزي كه امام دوازدهم حضرت مهدي موعود عليه السلام و يار عزيزش حضرت مسيح(ع) و ساير ياران بزرگوار آن حضرت ظهور يابند و انتقام پيامبر اسلام و دختر پاك و مظلوم او يعني حضرت فاطمه زهرا عليهالسلام و دو فرزند شهيدش امام حسن و امام حسين عليه السلام را از ظالمان بزرگ تاريخ و بشريت و دوستان و پيروان آنها بگيرند و حقيقت قرآن را بر سراسر جهان حكمفرما نمايند . و اين آرزويي است كه خداوند متعال همانگونه كه در سوره انبياء آيه 105 فرموده است وعده آن را در كتاب هاي مقدس گذشته نيز داده است : و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون ترجمه : و در «زبور» بعد از تورات نوشتيم : مسلماً سراسر زمين را بندگان شايسته ام وارث خواهند شد.
ضمناً از پيامبر اسلام(ص) روايات بسيار زيادي درباره امام دوازدهم بعد از خود و اينكه او از فرزندان فاطمه (ع) است نقل شده است كه جناب آقاي آيت اله صافي گلپايگاني در كتاب ارزشمند و معروف خود به نام «برگزيده روايات درباره امام دوازدهم (عج)» صدها روايت را از دهها كتاب معتبر شيعه و اهل سنت درباره وجود مبارك امام دوازدهم از پيامبر اسلام (ص) جمع آوري نموده اند .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: TELMA
چشم و هم چشمی و چشم داشتن به داشته های دیگران یکی از خطراتی است که سعادت دنیوی و اخروی ما را به شدت تهدید می کند،اگر کسی به این ورطه افتاد که هر چه دیگران دارند بهترش را داشته باشد دست به اعمالی خواهد زد که آخرت سوز و ویرانگر است.
در این حالت شخص می کوشد چیزهایی را تهیه و به نمایش گذارد که در چشم دیگری خوب و زیبا و شگفت انگیز باشد و برتری خود را از این طریق به رخ دیگری بکشد.
در این جا به برخی از انگیزه ها و عوامل دخیل در شکل گیری روحیه چشم و هم چشمی نقش دارد اشاره خواهیم کرد.
انسان، موجودی الگوپذیر
انسان ها معمولا در زندگی خود خواسته یا ناخواتسه دیگرانی را الگوی خود قرار می دهند و سعی می کنند چون او باشند،که این الگو پذیری می تواند جنبه مثبت یا منفی داشته باشد.
قرآن در آیاتی گزارش میکند که برخی از مردم، رقابت سازنده و سالمی نداشتند، چرا که ره گم کرده بودند و چیزهایی را کمالی میدانستند که یا ضدکمالی بود یا ابزاری برای کمال بود و تنها در حد وسیله و ابزار، ارزش داشت ولی برخیها بدان اصالت داده و آن را هدف میانگاشتند.
از جمله این مردمان، گروهی از بنی اسرائیل بودند که قارون را الگوی خود قرار داده و میخواستند تا مانند او شوند و در حسرت ثروت قارونی بسر میبردند، چرا که ثروت را اصیل دانسته و به عنوان هدف برای خود قرار داده بودند. اینان کمال را در زندگی دنیا دانسته و ثروت را عامل سعادت خود میدانستند. از این رو در حسرت ثروت قارونی بودند و او را الگوی رفتاری خویش قرار میدادند.
اینان زمانی بیدار میشوند که خداوند، قارون را با مال و کاخ و ثروت او به زمین فرو میبرد و نیست و نابود میکند. آن زمان است که خود را سرزنش میکنند که چرا قارون را الگوی خود قرار داده و چشم و هم چشمی با قارون داشتند. (قصص، آیات ۶۷ تا ۲۸)
عقده حقارت
فردی که دچار چشم و هم چشمی است به دلیل احساس حقارتی که دارد (فجر، آیه ۶۱)، میخواهد در انجام کار یا زمینهای از دیگران بهتر باشد و سعی میکند به نوعی سرپوشی بر این احساس بگذارد، به همین خاطر خود را توانمندتر و بهتر از آنچه که هست، قلمداد میکند. (اعراف، آیه ۲۱ و سوره ص، آیه ۶۷) در حالی که انسان باید به دنبال تامین نیازهای طبیعی خود باشد و در حد طبیعی هم برای تامین آنها تلاش کند و کمال مطلق را در این ابزارها و روشها بجوید.
تکاثرطلبی، از عوامل چشم و هم چشمی
تکاثرطلبی نیز می تواند یکی دیگر از علل و عوامل چشم و هم چشمی باشد؛ زیرا شخص با این شیوه می کوشد تا اموری را گرد آورد که بتواند به رخ دیگری بکشد و خود را در حد و اندازه طرف مقابل و یا فراتر از آن بنمایاند. زیاده خواهی های آدمی در همه حوزه ها وجود دارد. بنابراین زیاده خواهی، خاص چیز و یا امری نیست. از جمله زیاده خواهی های آدمی می توان به گردآوری مال و فرزند و اموری اشاره کرد که به چشم می آید.
در سورة هود میخوانیم: «وَ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِیهِ وَکَانُوا مُجْرِمِینَ؛(سوره هود آیه۱۱۶) و آنانکه ستم میکردند، از تنعم و کامجویی پیروی کردند و گناهکار بودند.»
حسادت های فردی نیز در زمینه چشم و هم چشمی می تواند نقش داشته باشد چرا که افراد حسود به نوعی در پی همانندسازی با دیگران هستند و می خواهند چیزی جدای آنچه مورد تایید دیگران است، نباشند.
حسادت و غبطه
حال رقابت غیرسازنده میان افراد جامعه، عامل مهمی در ایجاد چشم و هم چشمی است از این رو می بایست با آموزش درست و ایجاد بینش و نگرش سازنده، رقابت های نادرست را به شکل رقابت های سازنده چون مسئله غبطه تبدیل و دگرگون ساخت و جامعه را از آثار زیانبار چشم و هم چشمی و صرف هزینه های بسیار در امور غیرمفید رهایی بخشید.
کسی که به مقایسه مادی زندگی خود با زندگی دیگران میپردازد، گرفتار نوعی خودکم بینی میشود و خود را در میان مردم خوار و پست میشمارد (فجر، آیه ۶۱) از نظر این دسته از افراد، اگر وضعیت مادی مطلوب شود، وضعیت اعتباری و روحی آنان نیز بهتر میشود (فجر، آیه ۵۱) زیرا ملاک و معیار کرامت و اهانت را مادیات دنیوی میدانند، در حالی که کرامت انسان در تقوا و کمالاتی است که کسب میکند و برای آن پایانی نیست، همچنانکه اهانت و خواری را میبایست در دوری از خداوند و بی تقوایی و نقص وجودی خود دانست.
فرآموشی آخرت و دنیا طلبی
قرآن کریم می فرماید: « اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلادِ … وَ مَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ؛(سوره یونس، آیه ۸۸ ) ؛ بدانید که زندگی دنیا بازی و سرگرمی و تجمل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است … و دنیا جز متاع فریب نیست.»
چشم و همچمش های خوب
از آن جایی که از نظر اسلام، کمال مطلق، خداوند است و هر انسانی باید برای کسب آن شتاب کند و گوی سبقت را از همگان برباید، میتوان گفت که چشم و هم چشمی که در این چارچوب انجام گیرد سازنده و خوب و ارزشی و در غیر این صورت ضدارزشی و بدخواهد بود.
خداوند در بیان معیار مسابقه اخلاقی، مسابقه به هدف دستیابی به خیر را مطرح میکند و میفرماید:
«فاستبقو الخیرات»؛ در کارهای خیر مسابقه دهید. (بقره، آیه۱۴۸؛ مائده، آیه۴۸)
خیر در فرهنگ قرآنی آن نعمتی است که کمالی باشد یا انسان را به کمالی برساند. از این رو خداوند از مردم میخواهد تا در خیرات یعنی کمال و کمال خواهی مسابقه بدهند و در فرصت کوتاه عمر، خود را به آن برسانند.
همچنین میفرماید:
«سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاء وَالارض »» ؛ به سوی مغفرتی از پروردگارتان و بهشتی که عرض و پهنای آن آسمان و زمین است، سبقت بجویید. (آل عمران، آیه ۳۳۱)
منابع :
سایت اخلاق امامیه
پژوهشکده باقر العلوم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: TELMA
4d4a073a-a1f9-4cf1-99af-cd724794f80e.jpg


تلاوت زیبای آیات 21-24 سوره فجر/ عبدالباسط

عبدالباسط محمد عبدالصمد
تاریخ انتشار: چهارشنبه، 28 اسفند 1398

دانلود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: TELMA
به نام او



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان





يس ﴿۱﴾
يس[/ياسين] (۱)





وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ﴿۲﴾
سوگند به قرآن حكمت‏ آموز (۲)





إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۳﴾
كه قطعا تو از [جمله] پيامبرانى (۳)





عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۴﴾
بر راهى راست (۴)





تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ﴿۵﴾
[و كتابت] از جانب آن عزيز مهربان نازل شده است (۵)





لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿۶﴾
تا قومى را كه پدرانشان بيم‏ داده نشدند و در غفلت ماندند بيم دهى (۶)





لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۷﴾
آرى گفته [خدا] در باره بيشترشان محقق گرديده است در نتيجه آنها نخواهند گرويد (۷)





إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ ﴿۸﴾
ما در گردنهاى آنان تا چانه ‏هايشان غلهايى نهاده‏ ايم به طورى كه سرهايشان را بالا نگاه داشته و ديده فرو هشته‏ اند (۸)





وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ ﴿۹﴾
و [ما] فراروى آنها سدى و پشت‏ سرشان سدى نهاده و پرده‏ اى بر [چشمان] آنان فرو گسترده‏ ايم در نتيجه نمى‏ توانند ببينند (۹)





وَسَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۰﴾
و آنان را چه بيم دهى [و] چه بيم ندهى به حالشان تفاوت نمى ‏كند نخواهند گرويد (۱۰)





إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ ﴿۱۱﴾
بيم دادن تو تنها كسى را [سودمند] است كه كتاب حق را پيروى كند و از [خداى] رحمان در نهان بترسد [چنين كسى را] به آمرزش و پاداشى پر ارزش مژده ده (۱۱)





إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ ﴿۱۲﴾
آرى ماييم كه مردگان را زنده مى‏ سازيم و آنچه را از پيش فرستاده‏ اند با آثار [و اعمال]شان درج مى ‏كنيم و هر چيزى را در كارنامه‏ اى روشن برشمرده‏ ايم (۱۲)





وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿۱۳﴾
[داستان] مردم آن شهرى را كه رسولان بدانجا آمدند براى آنان مثل زن (۱۳)





إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ ﴿۱۴﴾
آنگاه كه دو تن سوى آنان فرستاديم و[لى] آن دو را دروغزن پنداشتند تا با [فرستاده] سومين [آنان را] تاييد كرديم پس [رسولان] گفتند ما به سوى شما به پيامبرى فرستاده شده‏ ايم (۱۴)





قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿۱۵﴾
[ناباوران آن ديار] گفتند شما جز بشرى مانند ما نيستيد و [خداى] رحمان چيزى نفرستاده و شما جز دروغ نمى ‏پردازيد (۱۵)





قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿۱۶﴾
گفتند پروردگار ما مى‏ داند كه ما واقعا به سوى شما به پيامبرى فرستاده شده‏ ايم (۱۶)




 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿۱۷﴾
و بر ما [وظيفه‏ اى] جز رسانيدن آشكار [پيام] نيست (۱۷)





قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۸﴾
پاسخ دادند ما [حضور] شما را به شگون بد گرفته‏ ايم اگر دست برنداريد سنگسارتان مى ‏كنيم و قطعا عذاب دردناكى از ما به شما خواهد رسيد (۱۸)





قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ ﴿۱۹﴾
[رسولان] گفتند شومى شما با خود شماست آيا اگر شما را پند دهند [باز كفر مى ‏ورزيد] نه بلكه شما قومى اسرافكاريد (۱۹)





وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ﴿۲۰﴾
و [در اين ميان] مردى از دورترين جاى شهر دوان دوان آمد [و] گفت اى مردم از اين فرستادگان پيروى كنيد (۲۰)





اتَّبِعُوا مَنْ لَا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿۲۱﴾
از كسانى كه پاداشى از شما نمى‏ خواهند و خود [نيز] بر راه راست قرار دارند پيروى كنيد (۲۱)





وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۲﴾
آخر چرا كسى را نپرستم كه مرا آفريده است و [همه] شما به سوى او بازگشت مى‏ يابيد (۲۲)





أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنْقِذُونِ ﴿۲۳﴾
آيا به جاى او خدايانى را بپرستم كه اگر [خداى] رحمان بخواهد به من گزندى برساند نه شفاعتشان به حالم سود مى‏ دهد و نه مى‏ توانند مرا برهانند (۲۳)





إِنِّي إِذًا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۲۴﴾
در آن صورت من قطعا در گمراهى آشكارى خواهم بود (۲۴)





إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿۲۵﴾
من به پروردگارتان ايمان آوردم [اقرار] مرا بشنويد (۲۵)





قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾
[سرانجام به جرم ايمان كشته شد و بدو] گفته شد به بهشت درآى گفت اى كاش قوم من مى‏ دانستند (۲۶)





بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿۲۷﴾
كه پروردگارم چگونه مرا آمرزيد و در زمره عزيزانم قرار داد (۲۷)





وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ ﴿۲۸﴾
پس از [شهادت] وى هيچ سپاهى از آسمان بر قومش فرود نياورديم و [پيش از اين هم] فروفرستنده نبوديم (۲۸)





إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿۲۹﴾
تنها يك فرياد بود و بس و بناگاه [همه] آنها سرد بر جاى فسردند (۲۹)





يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۳۰﴾
دريغا بر اين بندگان هيچ فرستاده‏ اى بر آنان نيامد مگر آنكه او را ريشخند میکردند (۳۰)





أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿۳۱﴾
مگر نديده‏ اند كه چه بسيار نسلها را پيش از آنان هلاك گردانيديم كه ديگر آنها به سويشان بازنمى‏ گردند (۳۱)





وَإِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۳۲﴾
و قطعا همه آنان در پيشگاه ما احضار خواهند شد (۳۲)





وَآيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ ﴿۳۳﴾
و زمين مرده برهانى است براى ايشان كه آن را زنده گردانيديم و دانه از آن برآورديم كه از آن مى ‏خورند (۳۳)





وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ ﴿۳۴﴾
و در آن [زمين] باغهايى از درختان خرما و تاك قرار داديم و چشمه ‏ها در آن روان كرديم (۳۴)





لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ ﴿۳۵﴾
تا از ميوه آن و [از] كاركرد دستهاى خودشان بخورند آيا باز [هم] سپاس نمى‏ گزارند (۳۵)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین