شعر اشعار سهراب سپهری

نوشته‌ها
نوشته‌ها
985
پسندها
پسندها
2,550
امتیازها
امتیازها
288
سکه
269
مرگ پایان کبوتر نیست
مرگ وارونهٔ یک زنجره نیست
مرگ در ذهن اقاقی جاری‌ست
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می‌گوید.

- سهراب سپهری.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از من تا من، تو گسترده‌ای.
با تو برخوردم، به راز پرستش پیوستم.
از تو به‌راه افتادم، به جلوهٔ رنج رسیدم.
و با این‌همه ای شفاف!
مرا راهی از تو بدر نیست.
زمین باران را صدا می‌زند، من تو را.
پیکرت زنجیری دستانم می‌سازم،
تا زمان را زندانی کنم...

- سهراب سپهری.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شهر پیدا بود:
رویش هندسی سیمان، آهن، سنگ
سقف بی‌کفتر صدها اتوبوس
گل‌فروشی گل‌هایش را می‌کرد حراج.
در میان دو درخت گل یاس، شاعری تابی می‌بست.

- سهراب سپهری.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین