شعر [ماه‌تاب شعر]

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

سلام
همیشه یه لحظاتی تو زندگی هممون هست که خوندن یا نوشتن و به اشتراک گذاشتن یک شعر‌ناب حالمون رو خوب می‌کنه.

در این تاپیک هر شعری که دلتون می‌خواد از هر سبکی
میتونین بزارین، به امید اینکه معجزه‌ی شعر در لحظاتتون بشینه.



ماه‌تاب شعر?
 
آخرین ویرایش:
پابرهنه در این شعر قدم نزن
تمام کلماتش خرده‌های شیشه است
چند دقیقه قبل
از بی‌شمار اندوه آینه‌‌ای
افتاد از خیال دست‌هام
شکست بسان غربت‌ام....

 
آخرین ویرایش:
بگذار پر شوم
از قطره های کوچک باران
از قلب های رشد نکرده
از حجم کودکان به دنیا نیامده

#فروغ_فرخزاد
 
آخرین ویرایش:
همه‌ی برگ و بهار
در سرانگشتانِ توست.
هوای گسترده
در نقره‌ی انگشتانت می‌سوزد
و زلالیِ چشمه‌ساران
از باران و خورشیدِ تو سیراب می‌شود.

#احمد_شاملو
 
آخرین ویرایش:
من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می زنم
اگر به خانه ی من آمدی
برای من ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم

#فروغ_فرخزاد
 
آخرین ویرایش:


آسوده باش، حالم خوب است
فقط در حیرتم
که از چه هوای رفتن به جائی دور
هی دل بی‌قرارم را پیِ آن پرنده می‌خواند!
به خدا من کاری نکرده‌ام
فقط لای نامه‌هائی به ری‌را
گلبرگ تازه‌ئی کنار می‌بوسمت جا نهاده و
بسیار گریسته‌ام

#سيدعلي_صالحي
 
آخرین ویرایش:
آه...
سهم من اینست
سهم من اینست
سهم من
آسمانیست که آویختن پرده‌ای آن را از من می‌گیرد.‌


#فروغ_فرخزاد
 
آخرین ویرایش:
با منِ خسته مهربان تر باش

من همانم که دوستت دارد...



? غلامرضا رنجبری
 
آخرین ویرایش:
گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی
چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباشد!

? سعدی
 
آخرین ویرایش:
عقب
بالا پایین