من یه بار
یه جا
تو رو دیدم
و بعد از اون دیگه جز تو ندیدم!
هیچی جز تو ننوشتم
و هیچی جز تو اون جوری که تورو خواستم نخواست:)
من یه بار زندگی کردم و
بعد از تو هزار بار مردم
ای کاش کسی هم از ما می نوشت...!
از ما که مدتهاست دنیایمان را
به کاغذ و قلمی فروختیم!
از ما که دردهایمان را نوشتیم،
و فریادمان را بر سر کلماتش کشیدیم.
دلتنگی هایی که لا به لای سطر به سطرش جا دادیم.
و بغض هایی که با ریزش کلماتش خالی کردیم.
آری بنویسید از ما که عشق و دوست داشتن ، دلتنگی و تنهایی ، شادی و غم هایمان را با شما شریک شدیم.
همیشه ما نوشتیم و شما خواندید!
اینبار شما بنویسید از ما...
شاید دلگرم شویم به این عشق دردسرسازی که دچارش شدیم.
پر پروازم را چیدند
محبوسم کردند در قفس
و تبعیدم کردند به عالم تنهایی
تا آرزوی پرواز را با خود به گور برم
غافل از اینکه سالیان سال است ققنوس خیالم
به آسمان پرواز کرده است
میدونی نهنگا خیلی بدبختن؟
هر چی گریه کنن دل دلبرشون براشون نمیسوزه
فکر میکنه آب دریاس رو صورتشون.
اینه که یهو نهنگه دلش میپوکه میاد تو ساحل و میمیره.
نخند دکتر، من میدونم
من خودم یه نهنگه مردم.