اتمام یافته فیلمنامه دویدن در عدم| زهرا حسینی

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
مشاهده فایل‌پیوست 294010
نام فیلمنامه: دویدن در عدم
ژانر: اجتماعی، روانشناسی
نویسنده: زهرا حسینی
ویراستار: @hany.B
سطح: عالی
لاگ لاین:
داستانِ دویدن در عدم، درباره دختری ۱۶ ساله مشهدی تبار است که با مشکلات کودک همسری و موانع تحصیل در مدرسه‌اش رو به روست، موقعیتی که درش قرار دارد فشار زیادی به او وارد میکند تا وقتی که به مشاور و روانشناس رو می‌آورد... .

سیناپس:
ضحی در سن ۱۶ سالگی ازدواج کرده و درگیر مشکلات درسی و زندگی‌اش است. طی رفت و آمدهای خودش و مادرش به مدرسه آدرس دفتر مشاوره‌ای را می‌گیرد. در همین میان صحبت‌های مادر همسرش که ضحی آنها را "دخالت" می‌داند او را آزار می‌دهند برای همین با همسرش مهدی در میان می‌گذارد و همسرش هم از مادرش دفاع می‌کند. پس از این اتفاقات ضحی به مشاور روی می‌آورد و متوجه می‌شود باید از چه روشی برای مقابله با حرف‌های مادرهمسرش و همسرش استفاده کند و با آنها کنار بیاید. علاوه بر آن تایید آن مشاور باعث می‌شود که ضحی در مدرسه برای سال تحصیلی جدید ثبت‌نام شود!

مدرس دوره: @سادات.۸۲سادات.۸۲ عضو تأیید شده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
00_or9w.jpg

نویسنده‌ی عزیز؛
ضمن خوش‌آمد گویی و سپاس از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای انتشار اثر خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ آن، قوانین تایپ اثر را در انجمن مطالعه فرمایید:
[قوانین جامع تایپ آثار]

برای رفع ابهامات و اشکالات در را*بطه با تایپ اثر، به این تاپیک مراجعه کنید:
[اتاق پرسش و پاسخ ]

برای سفارش جلد اثر، بعد از 5 پست در این تاپیک درخواست دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد]

بعد از گذاشتن ۲۵ پست ابتدایی از اثرتان، با توجه به شراط نوشته شده در تاپیک، درخواست تگ دهید:
[درخواست تگ]

برای سنجیدن سطح کیفیت و بهتر شدن اثرتان، در تالار نقد، درخواست نقد مورد نظرتان را دهید:
[تالار نقد]

پس از پایان یافتن اثر، در این تاپیک با توجه به شرایط نوشته شده، پایان اثرتان را اعلام کنید:
[اعلام پایان ]

جهت انتقال اثر به متروکه و یا بازگردانی آن، وارد تاپیک زیر شوید:
[درخواست انتقال به متروکه و بازگردانی]

و برای آموزش‌های بیشتر درباره‌ی نوشتن و نویسندگی، به تالار آموزشی سر بزنید:
[تالار آموزشی]


با آرزوی موفقیت شما

کادر مدیریت تالار رمان انجمن کافه نویسندگان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سکانس یک

صحنه: اتاق خواب
- اتاق/ شب/ ساعت۱۰/ داخلی‌

ضحی بر روی تخت دراز می‌کشد و گوشی‌اش را بر می‌دارد، وارد صفحه "چت" خودش و رفیقش می‌شود، در حالی که تند تند تایپ می‌کند و از اتفاقات روزانه‌اش برای دوستش تعریف می‌کند، هرازچندگاهی نگاهی هم به در اتاق می‌اندازد، صدای گفتگوی مادر شوهر و نامزدش می‌آید که در حال شب‌بخیر گفتن به هم‌دیگر هستند.
کمی بعد، صدای پایی نزدیک می‌شود، ضحی گوشی‌اش را روی پاتختی سفیدِ کنار تخت‌خواب می‌اندازد و از حالت دراز کشیده در می‌‌آید چهارزانو وسطِ تخت‌خواب می‌نشیند، مهدی وارد اتاق می‌شود و نیم نگاهی به همسرش می‌اندازد و می‌گوید:
- صدایی ازت در نمیومد فکر کردم خوابیدی... .
ضحی لبخندی می‌زند و جواب می‌دهد:
- نه، هنوز نخوابیدم! می‌خواستم درباره یک چیزی باهات حرف بزنم.
مهدی روی تخت می‌نشیند و دستانش را از پشت بر روی تخت می‌گذارد و تکیه‌گاهش می‌کند، سرش را به سمت ضحی برمی‌گرداند و می‌گوید:
- بگو خانمی، می‌شنوم.
ضحی دوباره لبخندی می‌زند و می‌گوید:
- صبح با مامانم رفتم مدرسه (مکث می‌کند) برای ثبت‌نام دیگه... .
مهدی سرش را تکان می‌دهد و ضحی هم ادامه می‌دهد:
- کل این سه ماه من و مامانم در رفت و آمد بودیم، کلی شرط و شروط گذاشتن گفتیم چشم، هر دفعه گفتن برین هفته بعد بیاین بازم گفتیم چشم! امروز که باز دوباره رفتیم تقریبا دیگه مشکلی نداشتن فقط گفتن باید تایید یک نفر باشه تا ما ثبت‌نام کنیم.
مهدی درحالی که نفسی عمیق می‌کشید گفت:
- خب اگه مشکلت حل میشه به مادرم بگم بیاد باهاشون حرف بزنه؟ هوم؟
ضحی چشم‌هایش را می‌بندد و سرش را به عقب می‌اندازد و هوف بلندی می‌کشد و پس از مکثی می‌گوید:
- نه بابا! همین مونده دیگه، مثلا می‌خواد چیکار کنه اونجا؟ منظورم از تایید، مشاوری چیزی بود.
مهدی شانه‌هایش را به معنای نمی‌دانم بالا می‌اندازد و روی تخت دراز می‌کشد و گوشی‌اش را بر می‌دارد و ساعت را روی شش تنظیم می‌کند، آن را کنار سرش می‌گذارد و به سمت ضحی برمی‌گردد و می‌گوید:
- دیگه من نمی‌دونم، فعلا بگیر بخواب تا فردا معلوم نیست زنده یا مرده باشیم، تا ببینیم خدا چی می‌خواد.
و پس از این حرف چشم‌هایش را می‌بندد.
ضحی به دیوار سفید رو به رویش نگاه می‌کند. (دوربین چند ثانیه‌ای از او فیلم بگیرد و بعد سکانس اول تمام شود.)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین