اتمام یافته اپیزود کلکسیون مردگان | تمنای واژگان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
‌‌
6d7902_23Negar-1691320779830.png


عنوان اپیزود: کلکسیون مردگان
نگارنده: تمنای واژگان
ویراستار
: @سادات.۸۲سادات.۸۲ عضو تأیید شده است.
کپیست : @سادات.۸۲سادات.۸۲ عضو تأیید شده است.
ژانر: اجتماعی، تراژدی
سطح: ویژه‌
پیشاهنگ:
دخترکی جوان، با قلبی زخمناک و جریحه‌دار که از نقش‌پردازی در تئأتر به بازیگری قهار در نمایش حیات، مبدل شده است. نمایشنامه‌ی زندگی او از پیش مکتوب شده و روزی پرده‌ی سرخ‌فام تمام نمایش‌ها بسته خواهد شد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
°•○°● به نام خالق واژگان ●°○•°

img_20241225_114908_349_4vv5.jpg



نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب "انجمن کافه نویسندگان" برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!

پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.



شما می توانید پس از ارسال ۵ پارت از اثر خود، درخواست نقد بدهید.

نکته : نقد اجباری می باشد و برای درخواست تگ حتما می بایست اثر شما نقد شده باشد.


شما می‌توانید پس از ۵ پارت درخواست جلد بدهید!
‌‌



شما نویسنده گرامی می‌توانید پس قرار دادن ۵ پارت از اثر خود در این تاپیک درخواست نقد بدهید.



پس از قراردادن ۵ پارت می‌توانید درخواست تگ کنید.



همچنین شما می‌توانید پس از ۶ پست درخواست کاور تبلیغاتی بدهید.



همچنین ‌شما می توانید پس از ارسال ۷ پست اعلام اتمام نمایید تا رسیدگی های لازم صورت بگیرد.



بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن اثر ادبی خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود...




◇ قلمتان سبز و ماندگار ◇

مدیریت تالار ادبیات انجمن کافه نویسندگان
‌...
 

[اپیزود نخستین: بازیگران نقاب‌دار]


پرده‌‌ی خونین‌رنگ بسته می‌شود و نمایش به پایان خویش می‌رسد. سناریوهای متوالی را به خاطر سپرده بودم.

(آه‌ کشیدن)
اخیرا به نقش‌هایی که ایفا می‌کنم، تمایلی هرچند اندک نیز ندارم. در این موسم، حتی گنجایش اجرای نقش انسانی آرزومند را هم دارا نیستم.
تمام انسان‌ها برای بقای زندگی خویش، روزی مجبور به مبدل‌شدن به بازیگری که پشت نقاب سیه‌فامش پناه گرفته‌است، می‌شوند. گاه این بازیگران، آن‌چنان در نقش خود غرق می‌شوند که شخصیت حقیقی‌شان را به امواج نسیان می‌سپارند و تنها، پوشش دروغین‌شان را به همگان می‌نمایانند.

(پوزخند)
من قصد نداشتم که همچون دیگران به اجرای حرکات تصنعی بپردازم. ولیکن... زمان زیادیست که دیگر خودم نیستم. به خاطر ندارم که پیش از این، چگونه لبخند را میهمان ل*ب‌‌هایم می‌کردم! یا دلم را به شکوفه‌های صورتی به موسم بهار، خوش می‌کردم. من قصد نداشتم تغییر کنم؛ لیکن زمانه دگرگونی را بر دخترکی غریب تحمیل کرد.

(تنفس عمیق)
و من او را به قتل رساندم؛ همان دخترک شاد و ساده‌لوح را!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:

سادات.۸۲سادات.۸۲ عضو تأیید شده است.

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
2,513
پسندها
پسندها
3,759
امتیازها
امتیازها
328
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Diako
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین