شعر [ گـ✿ـیسُوانِ پاییزْ ]

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
‌‌​



‌‌
[ پاییزِ عاشق ]

دست نوازش باد بر لابه‌لای گیسوانِ دشت و شاخسارهای درختان، صدای خش‌خش برگ‌هایِ رنگارنگ زیر پای عابران،
صدای چک‌چک باران بر شیشه‌های پنجره..

‌​


تاپیک اختصاصی می‌باشد.
‌‌
از ارسال اســپم بپرهیزید!
‌‌

‌‌‌
•°•🍁🍂🍁•°•
‌‌
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
1699005528.178h_0et4.jpeg



اینجا هنوز کسی است
که به‌اندازه‌ی هزاران نفر نیست
و جایش روی تمام صندلی‌ها خالی‌ست
کسی که هر پاییز
پای تمام درختان شهر
«شد خزانِ» تازه‌ای خواهد کاشت

و کسی که تو را دیده باشد
پاییز‌های سختی خواهد داشت!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
i458742_679d4cd78e64037167624ebfd62fe786_h1aq.jpg



عطر پرتقال می‌گیرد نفسم
از تو که می‌گویم
نارنجی می‌شود دنیایم
تو را که می‌بینم
و تو بکرترین منظره‌ای
مثل درخت پرتقالی
که در پاییز به بار نشسته باشد!
پر از بو‌سه
پر از دوستت دارم..


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
img_20231115_152003_082_crqu.jpg



ریشه‌ام در بهار است و
برگ هایم در پاییز
نه سبز می‌شوم نه زرد
این روز‌ها
حال درختی را دارم
که فصل‌ها را نفهمیده...!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
374d10_23soft-piano-music-with-rain-sound-chill-relax-sleep-music-youtube_shxv.jpeg

○●

آرام شده‌ام
مثل درختی در پاییز
وقتی تمام برگ‌هایش را
باد برده باشد...!



‌‌‌
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

چَڪاوڪِ سِـپید؛

کاربر حرفه ای
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
6,484
پسندها
پسندها
21,160
امتیازها
امتیازها
868
سکه
669
1700111354.725h_aa4z.jpeg



دوستت دارم..
باید در چشمان نگریست.
یا در گوش‌ها گفت؟
جنبش انگشتانت که به روی هم انباشته شده بود
و مروارید چشمانت
دلیل بود؟


در عصر یک پاییز
در اتو‌بو‌س بودیم
دورمان دیوار شیشه‌ای سبز ...
سبزی شیشه‌ها، زرد پاییز را
سبز خرم کرده بود.
از سبزی برگ‌ها بهار به ا‌تو‌بو‌س نشست.


بیرون خزان در کار بود.‌
نمی‌دانستم در بهار درون باید گفت؟
یا در خزان برون؟


من و بهار پیاده شدیم
بهار در خیابان محو شد
پاییز در کنارم راه می‌آمد..

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین