شعر | اشعار بیژن الهی |

چه خبر؟ مرگِ عالَمی تنها،
خاطرش خُفته، شاهدش سَفَری.
جانِ جانان، کجا؟ ورای کجا.
گوشه زد با ستاره‌ی سحری.

- بیژن الهی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به تصویر درختی
که در حوض
زیر یخ زندانی‌ست،
چه بگویم؟
من تنها سقف مطمئنم را
پنداشته بودم خورشید است
که چتر سرگیج‌هام را
– همچنان که فرو نشستن فواره‌ها
از ارتفاع گیج پیشانی‌ام می‌کاهد –
در حریق باز می‌کند؛
اما بر خورشید هم
برف نشست.

- بیژن الهی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ستاره سربییستاره سربیی عضو تأیید شده است.

منتقد شعر
نویسنده رسمی ادبیات
شاعـر
مدیر بازنشسته
فرشته زمینی
نوشته‌ها
نوشته‌ها
456
پسندها
پسندها
1,327
امتیازها
امتیازها
203
سکه
116
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین