امشب از اون شباست دلم بد گرفته
کشتی مخم غرق فکره
یه صدایی داره در گوشم میگه
بذار بشکنه بغضت تر شه پلکت
داره آروم آروم رد میشه از پنج و نیم عقربه
دل بگیره نی وقت و بی وقت سرش
بذار خالی شی
انقدر فیلم بازی نکن
یه وقتایی هست با خودت لج کنی بدتره
- مسلک
مثل دو ماهی افتاده بر خاک
به دور از چشم دریا رفتیم از دست
بذار جز این سکوت سرد ل*بهات
برام چیزی به یادگار نمونه...
بذار تا نقطهی پایان این عشق
مثل اشکی بشینه روی گونه