در این مطلب از کافه ژورنال، به مبحث سرقت ادبی و ارتباط ناموزونی که چندیست با کافه نویسندگان، انجمن حرفهای ما پیدا کرده خواهیم پرداخت؛ اما پیش از آن، باید به پرسشی اساسی پاسخ داد که شاید بسیاری از شما مخاطبان گرامی با آن آشنا نباشید: سرقت ادبی اصلا چیست؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش مهم، تا انتهای مطلب با ما همراه باشید.
۱. سرقت چیست؟
در لغتنامهی دهخدا، سرقت به معنای ربایش و دزدی کردن است؛ اما ربایش چه؟ خوب، پاسخ مشخص است، ربایش آنچه از آن شما نیست. مالکیت خصوصی با آنکه در دنیای اقتصاد مفهوم زیانباری دارد لیکن در بسیاری از موارد کاملا عاقلانه است. فرض بگیرید که کسی بیاجازه به خانهی شما آمده باشد و نه تنها در خانه گشت زده، بلکه از جواهرات شما هرچند بدلیجات باشد، خوشش آمده و آن را برای خودش برداشته است. درواقع، او بدون آنکه مزدی پرداخته باشد یا در ازای عملش چیزی به شما داده باشد یا کاری کرده باشد، صاحب جدید گردنبند نقرهفام یادگاری شما شده است. احمقانه نیست؟
۲. سرقت ادبی چیست؟
همانطور که دانستید، سرقت به مثابهی دزدیدن بود. پیشتر نیز مثالی ذکر کردیم تا به سخیف بودن این حرکت پی ببرید، اما مسألهی سرقت ادبی از سرقت معمولی بدتر است. دزدیدن یک شی بیجان، شاید قابل بخشش باشد اما دزدیدن یک ایدهی هنری، به مراتب وحشتناکتر است. تصور کنید فردی نیمی از زندگی خود را صرف نوشتن یک کتاب، یا ایدهپردازی دربارهی اولین رمان خود کرده است، دردسرهایی کشیده و حالا خالق یک جهان جدید است، اما سارقین ادبی در چشم بههم زدنی آن را از او میربایند و به نام خودشان ثبت میکنند. فاجعهآمیز نیست؟ آیا دیدهاید شتری که نمیتواند خودش غذایش را بجود، غذا را از دهان انسانها بدزد؟
باید بدانید که سرقت ادبی تنها دزدیدن کلمات، ایدهها و سطرهای یک نوشته نیست، بلکه میتواند دزدیدن یک متن دیداری یا شنیداری باشد و هرگونه از دزدی، حتی یک واژه، میتواند شما را به یک سارق ادبی تبدیل کند! درست است که شما برای تبدیل شدن به یک هنرمند نیازمند الهام گرفتن از دیگر هنرمندان هستید، اما تفاوت میان دزدیدن یک متن و الهام گرفتن از آن بسیار زیاد است.