مشاعره | مشاعره با یه دیالوگ از خودت |

آشوب دلهاآشوب دلها عضو تأیید شده است.

مدیر ارشد دپارتمان ادبیات + منتقد شعر
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
منتقد
تیم تگ
کپیـست
شاعـر
نوشته‌ها
نوشته‌ها
425
پسندها
پسندها
1,963
امتیازها
امتیازها
203
سکه
574
بنام شاعر زندگی

با عرض سلام خدمت تمامی کاربران خوش ذوق انجمن کافه نویسندگانnhsatkt0wbyybq9t:"
ضمن آرزوی رقم خوردن بهترینا در سال جدید برای تک تکون
جهت سرگرمی و تفریح
اومدم با یه تایپک خفن که از نظر من میدون مبارزه برای تمامی نویسنده های انجمن هست
چون بحث بحث دیالوگ نویسیه ( البته کوتاه اما خاص )
اینجوریه که شما با توجه به حرف آخر کلمه ی پایانی دیالوگی که نوشته ی شخص خودتون هست رو می نویسید. ( یکم پیچیده شد نه؟ )
خلاصه که بزنین بریم..

 
آخرین ویرایش:
- صحرا! دستت رو بزار توی دستم بزنیم بریم از این خراب شده. خواهش می کنم..
  • نمی تونم سام. فکر کردی همه چی رو ول می کنم و با تو میام اون سر دنیا که چی؟ بیخیال من شو. لیاقت من بیشتر از توعه
  • صحرا! جون من نشکن دلمو.. الان ذهنت پره ولی به جون مامان پشیمون میشی.
  • نمیشم سام. نمیشم..

( یه دیالوگ تکراری)
 
- صحرا! دستت رو بزار توی دستم بزنیم بریم از این خر*اب شده. خواهش می کنم..
  • نمی تونم سام. فکر کردی همه چی رو ول می کنم و با تو میام اون سر دنیا که چی؟ بیخیال من شو. لیاقت من بیشتر از توعه
  • صحرا! جون من نشکن دلمو.. الان ذهنت پره ولی به جون مامان پشیمون میشی.
  • نمیشم سام. نمیشم..

( یه دیالوگ تکراری)
- ما حرفی با اون دیوونه نداریم
  • نمیدونم چه مرگتونه واقعا. گناه یه دختر معصوم چیه این وسط؟
  • معصوم؟ اون زندگی من و داداشم رو بهم ریخت. می شنوی اصلا چی میگی؟
  • آره من می شنوما ولی کاش یه ذره گوش تو هم شنوا بود تا خواهر کوچیکت رو در به در تو کوچه های شهر تنهاش نزاری..
 
یادمه بار آخر گفتی نمیشه
_ الان اوضاع فرق کرده
اوهوم راست میگی فرق کرده. اینبار این منم که دست رد به سینه ات میزنم
_ تو که ادعات میشد عاشقمی، چی شد؟
اشتباه میکردم. راحت شدی؟ اصلا هوس بود. دیگه چی میخوای بشنوی؟
_ تو عوض شدی
بهتر شدم. عاقل تر از اون زمانی که تو هر چی میگفتی من باور میکردم. حالا هم هری!
 
یادمه بار آخر گفتی نمیشه
_ الان اوضاع فرق کرده
اوهوم راست میگی فرق کرده. اینبار این منم که دست رد به سینه ات میزنم
_ تو که ادعات میشد عاشقمی، چی شد؟
اشتباه میکردم. راحت شدی؟ اصلا هو*س بود. دیگه چی میخوای بشنوی؟
_ تو عوض شدی
بهتر شدم. عاقل تر از اون زمانی که تو هر چی میگفتی من باور میکردم. حالا هم هری!
  • یادمه قبلا یه ذره ذوقی تو وجودم بود که باعث میشد ادامه بدم.
  • الان چی؟ بهتر شده وضعیت؟
  • نه راستش الان حتی همونم ندارم💔
 
میشه فقط برای آخرین بار تو چشام نگاه کنی؟
_ که چی بشه؟ بازیت گرفته؟
اینطوری نگو. فقط نگام کن. خواهش میکنم
_ بیا نگاه کردم چی شد؟
فقط من مطمئن شدم که دیگه هیچ امیدی بهت نیست. تو مردی. فقط همین
 
میشه فقط برای آخرین بار تو چشام نگاه کنی؟
_ که چی بشه؟ بازیت گرفته؟
اینطوری نگو. فقط نگام کن. خواهش میکنم
_ بیا نگاه کردم چی شد؟
فقط من مطمئن شدم که دیگه هیچ امیدی بهت نیست. تو مردی. فقط همین
  • نمی فهمی نه؟ چقدر باید التماست کنم که یه ذره! فقط یه ذره به من توجه کنی. چی ازت کم میشه ها؟ چی کم میشه؟ باور کن من یه زنم. به محبت نیاز دارم. به درک و فهم و شعورت نیاز دارم کیومرث! دیگه اذیتم نکن! خواهش می گنم اینکارو نکن بزار دو روز زنگی راحتی داشته باشیم.
  • با زنی که دوسش ندارم انتظار داری چجوری زندگی راحتی داشته باشم؟ چجوری درکش کنم؟ مگه این ازدواج لعنتی رو من خواستم که ازم این همه انتظار داری؟ دست از سرم بردار لعنتی. خستم کردی با این عشق مسخرت
 
آخرین ویرایش:
تو هیچ وقت نخواستی بفهمی و منم اصراری ندارم
_ خواهش میکنم بگو چی شده. من چی رو نمیفهمم؟
منو. تو هیچ وقت منو نفهمیدی. نه غم و نه شادیمو. نه درد و بی حسیمو. نه...
_ من تموم توجه و احساسم به توئه. چی داری میگی؟
باشه. بازم سرتو بکن تو برف. شایدم منو خر فرض کردی. ولی دیگه تموم شد. نمیخواد نقش بازی کنی
_ ولی تو تموم احساس منی
حتی دیگه پوزخندم به لبم نمیاد. تو تصور کن پوزخند زدم
 
- میدونم دیگه برای همه چی دیره. میدونم دیگه نمیتونم دستاتو بگیرم و بذات از احساساتم بگم ولی میشه برای بار آخر واسم آهنگمون رو بخونی؟
  • نه! خواهش می کنم
  • منم دارم خواهش می کنم ازت که بخونی.
  • اما…
  • اما نداره
  • من از تمام دنیا، شبی بریدم تو را که دیدم!
    میان جشم مستت، چه ها ندیدم!
    تو را که دیدم…
 
مستی؟
_ نه
چرا بازم مس*ت کردی
_ خب که چی؟
تو از می مستی و منم از نگاه تو. خیلی فرقه
 
عقب
بالا پایین