داستان کتاب، یک روز از زندگی مردی را روایت میکند که به دنبال زندگی آرام و راحت است. اما این زندگی آرام و راحت به آسانی به دست نمیآید آن هم برای کسی که سراسر زندگیاش تصمیمات اشتباهی گرفته است. از این رو میتوان گفت ویلهلم، شخصیت اصلی داستان، مردی گیج و سردرگم است که هیچ ایدهای برای رهایی و نجات از دست مشکلات ندارد. ویلهلم فردی است که خسته شده و به دنبال یک راه نجات و حتی میتوان گفت به دنیال یک آدم است که او راه نجات دهد.