کتاب وزارت درد

EMMA.EMMA. عضو تأیید شده است.

مدیر تالار ویرایش
پرسنل مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
ویراستار
نویسنده نوقلـم
پرسنل کافه‌نـادری
نوشته‌ها
نوشته‌ها
459
پسندها
پسندها
1,631
امتیازها
امتیازها
203
سکه
428
تانیا، ‌شخصیت اصلی، زنی است تنها که برای گرفتن اقامت در هلند تصمیم به تدریس ادبیات یوگسلاوی می‌گیرد، کشوری که دیگر وجود ندارد. عده‌ای دیگر هم که به دنبال همان اقامت برای ماندن در این کشور هستند در این کلاس‌ها ثبت‌نام می‌کنند. همگی آن‌ها اهل یوگسلاوی سابق‌اند ولی حال هرکدام ملیتی متفاتوت دارد، صربی، کرواتی، بوسنیایی و حال هرکدام با تفکرات و عقایدی متفاوت گرد هم آمده‌اند.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Zizi
همین باعث می‌شود تا همگی را «مردمانِ ما» بنامند. این دو گانگی و دو دستگی به بزرگترین مسئله و مشکل آن‌ها مبدل می‌شود. نه می‌توانند با مردمانِ دیگر ارتباط برقرار کنند نه به زبان آن‌ها سخن بگویند و نه خود را اهل آنجا بدانند. از طرفی میل بازگشت به وطنِ خویش را هم ندارند. تبعید (بالاجبار) و مهاجرت (بالاختیار) ملغمه اصلی کتاب است. این که چگونه در کشوری که حتی زبان‌اش را بلد نیستی کسب درآمد کنی، چه شغلی انجام بدهی، کجا سکونت بیابی، تاثیر آن فرهنگ بر تو چیست، تاثیر تو بر آن فرهنگ چگونه است. عده‌ای مهاجرت را نوعی تسلی خاطر و رهایی می‌دانند و عده‌ای راهی جز مهاجرت نمی‌بینند. سرنوشت‌های متفاوتی برای هرکدام رقم خواهد خورد. عده‌ای اجبارا همرنگ جماعت می‌شوند، عده‌ای دیگر دست از پا درازتر به وطنِ خویش باز می‌گردند.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Zizi
آن‌هایی که ماندند جنگ را به جان خریدند، تغییر حکومت‌ها و حذف کمونیست‌ها را به چشم دیدند، غصب زمین‌ها و خانه‌ها را دیدند، ولی ماندند و حال جبر جغرافیایی، آنان را که قبلا یوگوسلاویایی می‌نامیدند اکنون کروات، بوسنیایی، مقدونیه‌ای، کوزووویی یا صربستانی می‌نامند. در این میان علاوه بر ملیت و اصالت، زبان هم تغییر کرد، هرکس به دلخواه خود کلمات و عباراتی را بر زبانِ آن ملت وارد کرد، ملتی که تا قبل نامی واحد برای «نان» داشتند، حال هرکدام واژه‌ای متفاوت برای آن انتخاب کرده‌اند ولی واژه «مرگ» در همه زبان‌ها یک کلمه واحد بوده و هست.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Zizi
آن‌هایی که مهاجرت کردند به این امید خانه و کاشانه و خانواده را رها کردند تا زندگی بهتری را در پیش بگیرند. بسیاری از آن‌ها هلند را انتخاب می‌کنند، کشوری که به گل‌هایش معروف است؛ همین‌طور به لجام گسیختگی اخلاقی.. این مهاجران در فقر و تهیدستی مجبور به کار در مراکزی می‌شوند که به تولید لوازم و وسایل و لباس‌های جن*سی می‌پردازد. جایی که برای هلندی‌ها می‌شود مأمن لذت و برای این مهاجران می‌شود وزارت درد.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Zizi
می‌توان گفت وزارت درد روایت فروپاشی و آوارگی است؛ فروپاشی یوگسلاوی و آوارگی مردمی که روزگاری در شهر و دیار خود سری داشتند و سامانی، و حالا برای نجات جانشان داشته و نداشته‌‌شان را گذاشته‌اند و گریخته‌اند. آن‌ها حالا دیگر هیچ ندارند جز مشتی خاطره و غم غربت که رنج بی‌امانشان را رقم می‌زند. هرچه در کشور جدید می‌بینند آن‌ها را به یاد گذشته می‌اندازد و مام وطن.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Zizi
راوی، قصه به قصه خواننده را به هزارتویی تلخ و تاریک از آنچه بر سر خود و مردمانش رفته و آنچه شاید در انتظار آن‌هاست می‌کشاند. او می‌کوشد قطعه‌های فروپاشی کشورش را ذره‌ذره کنار هم بچیند تا با تکمیل این جورچین به آنچه در جست‌وجوی آن است برسد: آرامش.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Zizi
در این راه با فراری‌ها و مهاجران دیگر هم سر و کله می‌زند، کسانی که خود فروپاشی را با تمام جانشان تجربه کرده‌اند. آن‌ها مردان و زنانی بی‌هویت‌اند که نمی‌دانند همان انسان‌های روزگار قدیم و کشور خودشان‌‌اند یا موجودات بی‌ریشه‌ای که اکنون در خیابان‌های شهری غریبه که پناهشان شده است آواره و سرگردان‌اند. در این میان عده‌ای نیز می‌کوشند از گذشته بگریزند، اما گذشته بختکی است که روزگارشان را سیاه می‌کند و دست از سرشان برنمی‌دارد. آن‌ها اسیر دردند، دردی که خیال تسکین ندارد، و این قصه‌ی «وزارت درد» است.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Zizi
در روایت دوبراوکا اوگرشیچ با اثری انسان‌شناختی روبه‌رو هستیم که در پس مرزبندی‌ها و تجزیه‌های جغرافیایی با یک تحدید زبانی و انسانی مواجه می‌شویم که هویت‌ها را تهدید می‌کند و از ورای آن انسان در مرز «من» می‌ماند و ضمیر «ما» عضوی شکننده می‌گردد که در هیچ صورتی انسجام نمی‌یابد؛ چندان‌که روابط انسانی در مواجهه با فاجعه (جنگ – پساجنگ – هجرت – تبعید) از درجه‌ی اهمیت ساقط می‌شوند و این سقوط خطرناک‌تر می‌باشد زیرا آدمی به اهمیت و ارزش آن روابط آگاه است امّا نمی‌تواند آن‌را به دست بیاورد چون یک تجزیه‌ی فرهنگی رخ می‌دهد و انسان در ورای بیگانه‌گی از خود به بیگانگی از محیط می‌رسد و پس از آن به بیگانگی با جهان معنایی یا هستی‌شناختی، و از سوی دیگر رجعتی به گذشته رخ می‌دهد که بقای من، موجودی و هویت و حافظه‌ی خویشتن را در آن می‌جوید درحالی‌که با یک تراژدی روبه‌رو می‌شود؛ تراژدی ویرانی یک میراث، که نمی‌توان بر آن تکیه زد.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Zizi
اگر به تاریخ منطقه بالکان و تبعات جنگ‌های دهه ۹۰ علاقه‌مند هستید، علاوه بر رمان وزارت درد می‌توانید کتاب‌های زیر را نیز مطالعه کنید:

کتاب روح پراگ
کتاب کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم
کتاب کافه اروپا
کتاب بالکان اکسپرس
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Zizi
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین