شامگاه بی سحر | دورهمی ادیبان

نوشته‌ها
نوشته‌ها
2,682
پسندها
پسندها
20,743
امتیازها
امتیازها
763
سکه
1,335

بسم الله
شب ها، یادآور خاطرات روزانمان هستند اما چه میتوان کرد؟
گاهی لبخند، گه گداری اشک و دمی بی احساسی!
اکنون به گرد هم آمده ایم تا که به یاد بیاوریم، متون ادبی از ادیبان شب تا سحر بیدار را.
باما همراه باشید.

همگانی* تابع قوانین انجمن کافه نویسندگان
|مدیریت تالار ادبیات|
۱۴۰۳.۰۱.۳۰
 
تمامی تنم رنج آلود و خموشست از بی نوری شب.
دستان تو مرا تنها گذاشت تا این شب خفقان آور دستش را به دور گلویم بفشارد؟
این تنهایی حق من نبود.
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین