هنر گوش دادن

ماه تی تیماه تی تی عضو تأیید شده است.

ژورنالیست
ژورنالیست
تیم تگ
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
3,728
پسندها
پسندها
2,968
امتیازها
امتیازها
323
سکه
93
✿به نام برترین شنونده✿


هنر تنها نقاشی، خوشنویسی و خیاطی و... نیست؛ بلکه هنر محدوده وسیع تری را شامل می شود. لبخند زدن، خوب گوش دادن، خوب صحبت کردن، یا حتی درک کردن دیگران، این موارد شامل هنر هایی برای زندگی هستند.
در این تاپیک به تیکه های مفیدی از کتاب هنر گوش دادن اثر مایکل پی، خواهیم پرداخت.
 
نزدیکان ما حیله و نیرنگی در آستین ندارند. اگر از رفتار آن‌ها تعجب می‌کنیم صرفا به این دلیل است که انتظار داریم مطابق میل ما رفتار کنند. آن‌ها طبق شاکله خود رفتار می‌کنند و اگر این را بدانیم، دیگر از رفتار آن‌ها متعجب و ناراحت نمی‌شویم و به آن‌ها اجازه می‌دهیم خودشان باشند. خودمان هم همین‌طور. یک رابطه، زمانی رشد می‌کند که اجازه دهیم دیگری خودش باشد. اگر مادرتان از همه انتقاد می‌کند و شما نمی‌توانید این را بپذیرید، آنگاه این تلاش شما برای تغییر اوست که زندگی‌تان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. حال آنکه با پذیرش او، آن گونه که هست، واکنش دفاعی شما نسبت به او، و هر کس دیگری مانند او، تخفیف پیدا می‌کند و از این رهگذر او (یا آن‌ها) هم ملایم‌تر رفتار می‌کند.
 
علتِ کلیِ حساسیت نسبت به انتقاد، نیاز به کسب محبت و تأیید دیگران است. آنچه واقعا دوست داریم بشنویم این است که عالی و بی‌نظیر هستیم، البته گاه یک تأیید نسبی هم ما را راضی می‌کند. حساسیت به انتقاد از وضعیتی به وضعیت دیگر فرق می‌کند. مثلاً اگر احساس کنیم بخش مهمی از شخصیت‌مان (مثل خلاقیت، اهداف و در بعضی از سنین، ظاهرمان) مورد انتقاد قرار گفته، بیش از هر زمان دیگری می‌رنجیم. علاوه بر این حساسیت به انتقاد به فرد انتقادکننده هم بستگی دارد. ما از انتقاد افرادی که برایمان مهم هستند بیشتر می‌رنجیم. انتقاد چنین فردی مانند سوزنی که در بادکنک فرو رود، درون ما را جریحه‌دار می‌کند.
 
چگونه به شکایت دیگران گوش دهیم؟ آیا وقتی کسی از شما انتقاد می‌کند مرتب میان صحبت او می‌دوید و اجازه نمی‌دهید صحبت او تمام شود؟ این رفتار باعث می‌شود که طرف مقابل احساس کند به حرف او گوش نمی‌دهید. البته لزومی ندارد با آنچه او می‌خواهد بگوید موافقت کنید. برای اجتناب از جبهه‌گیری، سعی کنید تمام شکایت را گوش کنید و بعد بدون تندی یا طعنه زدن بپرسید: «چیز دیگری هم مانده؟» و بعد آنچه را که او قصد داشت به شما انتقال دهد، و نه خلاصه‌ای طوطی‌وار از صحبت‌های او، برایش بازگو کنید.
 
شاید سبک زندگی جدید باعث شده است ما کمتر به حرف یکدیگر گوش دهیم. شاید هم برعکس، برای فرار از تنهایی، از اینکه گوشی شنوا به‌دست نمی‌آوریم، به این سبک زندگی پناه برده‌ایم. علت هرچه باشد، تردیدی نیست که این فقدان، شکافی در زندگی ما پدید آورده است که پیوسته بزرگ‌تر و عمیق‌تر می‌شود و خود را به شکل نارضایتی، غم و محرومیت نشان می‌دهد.
 
اگر دیدید مادری به چشمان شاد و درخشان فرزندش با بی‌تفاوتی واکنش نشان می‌دهد، بدانید که کودک در ابتدای مسیر طولانی و غم‌انگیزی قرار دارد که در آن بی‌تفاوتی و عدم پاسخ‌گویی مادرش گل‌های شور و اشتیاق را در او پژمرده می‌کند.
 
وقتی دیگران به صحبت ما گوش نمی‌دهند، ناخودآگاه آن‌ها را مقصر قلمداد می‌کنیم و آن‌ها را خودخواه و بی‌ملاحظه می‌نامیم (اما اگر خودمان گوش نکنیم، علتش خستگی و کسالت است یا اینکه اصلاً دوست نداریم کسی ما را از بالا نگاه کند)

بیشترین واکنش هیجانی ما نسبت به موضوعاتی است که در ضمیرمان خود را به آن متهم می‌کنیم.
 
وقتی در هیجان‌ها مورد بی‌توجهی قرار می‌گیریم آزرده می‌شویم، به‌ویژه اگر این بی‌توجهی از طرف شخصی باشد که در زندگی ما جایگاه خاصی دارد و انتظار داریم به ما اهمیت بدهد.


شخصی که واقعا گوش می‌دهد، مدتی کوتاه چارچوب فکری خود را کنار می‌گذارد و از دریچه چشم ما به موضوع نگاه می‌کند، چنین فردی ما را آن‌گونه که هستیم درک می‌کند و به این ترتیب به ما اعتبار می‌بخشد. این اعتبار همان چیزی است که احساس خودارزشمندی را در ما ایجاد و تقویت می‌کند.
 
احساس درک نشدن یکی از دردناک‌ترین تجربه‌های انسان است که نشاط و سرزندگی را از ما می‌گیرد. اگر هم‌صحبت ما گوش شنوا نداشته باشد، خاموش می‌شویم و ساکت می‌نشینیم، اما وقتی همنشین ما شخصی پاسخ‌گو است که با علاقه به صحبت ما گوش می‌کند، جان می‌گیریم و به حرف می‌آییم. گوشِ شنوا داشتن، مثل عشق و کار برای حیات درونی ما ضرورت دارد.
 
احساس کنیم که دیگران به حرف‌های ما توجه نمی‌کنند، در لاک تنهایی خود فرو می‌رویم و دریچه قلب خود را به روی دیگران می‌بندیم.


وقتی یاد می‌گیریم به احساسات نهفته در ورای خشم و ناشکیبایی دیگران گوش دهیم، به قدرت تخلیه و بیرون‌ریزی این تلخی‌ها، که افراد را از هم جدا می‌سازد، پی می‌بریم. با کمی تلاش می‌توان به رنجش نهفته در ورای خصومت‌ها، نارضایتی‌ها، گوشه‌گیری‌ها و آسیب‌پذیری‌هایی پی برد که باعث می‌شوند شخصی از شنیدن واقعی یا حرف زدن خودداری کند. اگر به قدرت شفابخش گوش دادن پی ببریم، کم کم می‌توانیم به صحبت‌هایی گوش دهیم که ما را ناراحت هم می‌کنند.
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین