معرفی کتاب [بادیگارد] اثر [[ کاترین سنتر ]]

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع DELVIN.
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

DELVIN.

کاربر انجمن
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
194
پسندها
پسندها
224
امتیازها
امتیازها
43
سکه
0
هیچ وقت فکر نمیکردم همچین روزی برسه
روزی که مادرم رو از دست بدم.انقدر بیماریش سریع پیش رفت که حتی فرصت درمان نداشتیم!
حالا تنها یه کار ازم برمیومد..
عمل به وصیت مادرم..
تصمیم گرفتم به حرفش گوش کنم! اون همیشه ازم میخواست که بیشتر برای خودم وقت بذارم و خودم رو وقف کارم نکنم
پس اون بلیط رو خریدم..

 
بعد از مادرم، شغلم، همه چیز من بود!
بادیگاردی، کاریه که همیشه عاشق‌اش بودم.شاید بگید یه دختر با قد و قواره من چطوری بادیگارده؟ ولی این کار فقط عضله ای بودن نیست..
من خیلی راحت میتونم خودم رو بین مردم جا بزنم و از مشتریم محافظت کنم!
ولی حالا یه ماه تمام بیکار بودم!
پس سر خودم رو گرم کردم تا بالاخره اون روز رسید...
 
روز اول برگشتم، یه جلسه خیلی مهم داشتیم .هرچند با حضور رابی تو اتاق، تمرکز برام سخت بود ولی ظاهر خونسردم رو حفظ کردم..گلن عکس جک استیپلتن رو نشونمون داد و بعد گفت که من قراره بادیگارد جدیدش باشم!
باورم نمیشههه..جک معروف ترین و ه*ات‌ترین هنرپیشه این روز‌ها بود..عکسش همه جا روی در و دیوار و تی‌شرت و .. چاپ میشد..
حالا من قراره بادیگاردش باشم
سرنوشت قراره چه چیزهایی رو پیش رومون بذاره⁉️
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین