سری صد و هفتم صندلی داغ با حضور مدیر آزمایشی تالار دوبله انجمن کافه نویسندگان @افسونگر عزیز-53- قوانین:
1. از سوالات خارج از شئونات اسلامی و با هدف توهین به شخص اکیدا خودداری کنید؛ در غیر این صورت برخورد خواهد شد.
2. سوالات خود را در یک الا دو پست ارسال کنید.
3. مدت باز بودن تاپیک ۱۰ روز است.
برای شرکت در صندلی داغ اینجا اعلام آمادگی کنید!
درووود
1. اسمت چیه؟
2. چند ساله که مینویسی؟
3. رنگ مورد علاقهت؟
4. غذای مورد علاقه؟
5. زندگی رو با چی توصیف میکنی؟
6. هدف کوتاه مدت چیه؟
7. اگه یه آرمانگرای واقعی باشی ایدهآل ترین هدفی که میتونی برا آیندت داشته باشی چیه؟ خودتو تو آینده چطور تصور میکنی؟
8. رپ یا پاپ
9. فیلم اکشن آمریکایی یا سریال عاشقانه کره ای؟
10. استقلال یا پرسپولیس؟
11. دورتموند یا بایرن مونیخ؟
12. رعال یا بارسا؟
13. اگه بازيگر میشدی دوست داشتی چه نقشی بازی کنی؟ شخصیت کاراکتر رو بگو.
14. اگه سریال عاشقانه بازی میکردی دوست داشتی نقش مقابلت کی بازی کنه؟
15. واقعیت یا حقیقت؟
16. آسمون شب یا آسمون یه ظهر نیمه ابری که تو دل آفتاب یه رنگین کمون هم اون وسط جا خوش کرده؟
17. در نهایت از همه مهم تر خودت رو دوست داری؟ برای حال خوب خودت چه کارایی سعی کردی انجام بدی؟
هجده نوزده سالگیم شروع کردم یه رمان نوشتم با اسم مستعار که اصلاااا رمان خوبی نبود کاملا کلیشه ای یه مدت هی مینوشتم توی لپتاپ پاک میکردم
الان ۲۱ سالمه و در خدمتتونم
دوست دارم محیط زیست رو زنده کنم و تا آخر عمرم گیاهان و درختان و حیوانات رو نجات بدم بزرگترین هدفم اینه که بتونم کاری کنم همه جا سرسبز بشه و مصرف گرایی و آلودگی هوا و... تموم بشه
اینقدری که من بی احساسم کارگردان اصلا قرارداد رو پاره میکنه کار به بازی کردن با نقش مقابل نمیرسه ولی دوست داشتم یه شخصیت انیمه ای بودم نقش مقابلمم آکوتاگاوا باشه
هم خودمو دوست دارم هم از خودم متنفرم
ولی تنها کاری که برای خودم کردم این بود که تصمیم گرفتم احساساتمو برای هیچکس هدر ندم تا ضربه نخورم
و راه خودمو برم و مقایسه نکنم
شغل من سختی زیاد داره ولی قشنگترین شغله برای من واقعا سعادت میخواد به داد کسایی برسی که از جامعه طرد شدن و مردم ازشون میترسن با اینکه خیلی مهربونن
( معلم استثنایی ام)
من زیاد خوش عکس نیستم ولی یه بار یکی از بچه ها توی مدرسه گفت میای سلفی بگیریم؟ منم گرفتم
عاشق اون عکسه ام ولی به خاطر عدم رضایت پدر و مادرش مجبورم سانسور کنم
میدونم هر کسی دوستش نداره ولی پرده جهنمی از ریونوسکه آکوتاگاوا ( البته رمان نیست داستانه)
اون موقع که از کاراکتر انیمه ای آکوتاگاوا خیلی خوشم میومد یکی از کتاباشو خوندم
من اینجوریم که کم پیش میاد رمان یا داستانی واقعا جذبم کنه ولی وقتی شروعش کردم انگار وارد داستان شدم( این حسو به یه سری از داستان های همون نویسنده نداشتم)
خیلی داستانش شوکه کننده بود ولی خب باعث شد حس بدی که اون روز داشتمو فراموش کنم و محو کتاب بشم
سلام خوشگل خانوم -4---
۱. دوست داری بیشتر با چه کسایی تو مجازی آشنا بشی؟
۲. خط قرمزت تو روابط دوستانت چیه؟
۳. یه بار گفتی پدر و مادر هلیکوپتری داری، اگه خودتو بذاری جاشون بنظرت کارشون منطقیه یا نه؟
۴. شغلت باعث افسردگی روحت نمیشه؟ (وی وقتی همچین افرادی رو میبینه به شدت ناراحت میشه)
۵. راستش شخصیت و احساساتی که تو فضای مجازی داری اصلا به سنت نمیخوره، تو واقعیتم همینجوری پر انرژیای؟happy:))-
۶. چند وقته حس میکنم کمرنگی، کجایی کلک؟ (یکی نیس به خودم بگه که تازه پیدا شدم)
۷. از نظر تو یه نویسنده باید چه ویژگیهایی داشته باشه؟ چندتاشو خودت داری و چندتاشو دوست داری داشته باشه؟
۸. قصد ندارین دیگه سریال صوتی بذارین؟ ما منتظریمااا
۹. اگه بخوای یه لقب به هر نفر تو انجمن که تا الان باهاش آشنا شدی و برخورد داشتی بدی، چی میدادی؟ تگ کن
۱۰. هیچی دیگه دوستت دارم خدافظ
کلا توی مجازی دوستای خوبی دارم و واقعا خوشحالم میکنه این قضیه
ولی چیزی که برام جالبه دوستی با کسایی بود که توی واقعیت اگه منو ببینن خیلی نمیتونیم با هم صحبت کنیم چون من توی واقعیت خیلی کم پیش میاد کسی باهام حرف بزنه و دوست بشیم
در کل دوست دارم توی مجازی با همه دوست باشم از جمله خانم متاهل/ مجرد/ نوجوان
اگه دوستام منو جوری که هستم نپذیرن و هی بخوان با ایراد گرفتن تغییرم بدن دور میشم ازشون
هم چنین دورویی و بدگویی پشت دیگران
واقعا بفهمم کسی اینجوریه باهاش حرف نمیزنم
اونا خوبی زیاد کردن در حقم ولی من اگه جاشون بودم چنین کاری با بچم نمیکردم، خوبی بیش از حد هم نمیکردم
یه مامان معمولی میشدم که بچش آزاده راهشو انتخاب کنه
اولش چرا
ولی یکم که گذشت نه چون اونا علی رغم زندگی سختشون خیلی شادن
مثلا یه آهنگ بذاری با وجود مشکلات حرکتی از من قشنگ تر می رقصن
فقط تنها چیزی که خوشحالی اونا رو میگیره دیدگاه بد مردمه
این هنوز ناراحت کننده ست...
بقیه چیزا نه
باید بتونه یه طرح رو با پیچیدگی کافی و آغاز و پایان درست برنامه ریزی کنه طوری که پیام و محتوای خوبی داشته باشه
بعد باید سطح دانشش از ادبیاتو ببره بالا طرحش رو به شکل شایسته پیاده کنه روی کاغذ
توی پیرنگ قویم خداروشکر چون تخیلات خوبی دارم
ولی حس میکنم دایره لغات فارسیم کمه
و توی توصیف فضا و کلا ظاهر ضعیفم چون به همه چی سطحی نگاه میکنم همیشه
و مسائل اخلاقی که بهشون میخوام بپردازم همش ضدبشره چون من از بشریت متنفرم که زندگی بقیه موجودات رو گرفت
خیلی مونده تا نویسنده خوبی بشم ولی اسکلت یه نویسنده خوب رو دارم انگار
آقای جواهرزاده رفتن متاسفانه
و جذب صداپیشه پسر کار به شدت سختیه
شاید خودم دست به قلم شدم و شخصیت اصلی رو دختر کردم
ولی نمیدونم مخاطب این تغییر رو می پذیره یا نه
معتقدم اون دوست داشتن آروم و منطقی می ارزه به صد تا عشق افسانه ای و تپش قلب و...
در هر صورت باید یکی پیدا شه که لیاقت عشقو داشته باشه
به ما که رسید وا رسید
طرح کلی یکی از رمانامو مینوشتم دقیق و به یکی میسپردم بنویسه
آخر رمانای نیمه تمومم رو هم اسپویل میکردم که بندگان خدا نمونن تو خماری
یه عالمه وصیت میکنم
فک نکنم کار دیگه ای بکنم