همگانی مجسمه شاپور اول

بر روی آن، کمربند دیگری نیز دیده می‌شود که برخلاف کمربند بالاپوش به‌گونه‌ای آزادانه‌تر به تصویر کشیده شده و به‌حالتی کج روی کمر نشسته‌است. این کمربند در اصل وظیفه نگه‌داشتن قبضهٔ شمشیر پادشاه را بر عهده داشته‌است. قبضهٔ شمشیر که در سمت چپ پیکره قرار دارد، بسیار آسیب دیده. دو دست پادشاه در دو حالت گوناگون به نمایش گذاشته شده‌اند؛ در حالی که دست راست آن بر بخش پایینی کمر قرار گرفته، دست چپ او بر روی دستهٔ شمشیر قرار دارد.
 
شلوار پیکره در اصل بسیار بلند بوده‌است، به گونه‌ای که امروزه نیز می‌توان اثرات چین‌وشکن‌های آن را بر کف غار و در اطراف کفش‌های آن مشاهده کرد. با بلند نشان دادن شلوار پیکره و کشاندن چین‌های آن بر کف غار، هنرمند سنگ‌تراش علاوه بر آن‌که به اصل زیباسازی پیکره و پوشاک آن می‌اندیشیده، ایستایی این سازهٔ چندتنی را هم، که تنها روی دو پایش قرار گرفته‌است، در نظر داشته؛ بدین صورت که وی با پهن‌تر درست کردن پاها و به نمایش گذاشتن چین‌های شلوار روی زمین، قدرت ایستایی مجسمه را دوچندان کرده‌است.
 
کفش‌های پیکره موازی هم نیستند، بلکه کمی از یکدیگر باز شده‌اند. کفش چپ کمی جلوتر از کفش راست قرار دارد. این دو کفش، امروزه اوضاع متفاوتی دارند؛ کفش راست به‌کلی آسیب دیده‌است. کفش‌ها در اصل بنددار بوده‌اند؛ به گونه‌ای که امروزه هم می‌توان اثرات s مانند آن را بر سطح زمین مشاهده کرد.
 
در دوران ساسانی ساختار تاج پادشاهان و گوناگونی آن چشمگیر است. گوناگونی تاج پادشاهان ساسانی در درجه نخست به سبب شکل ظاهری آن است و جزئیات ساختاری آن مبتنی با قوانین سختگیرانه‌ای بوده‌است. برای شناسایی تصویر یک پادشاه ساسانی، آگاهی داشتن از شکل ظاهری تاج آن پادشاه ضروری می‌باشد، چرا که در این دوران، ساختار تاج از پادشاهی به پادشاه دیگر تفاوت می‌کرده‌است. هر پادشاه ساسانی به هنگام شروع پادشاهی خود تاج ویژه خود را بر سر می‌نهاد. با تکیه بر شکل تاج پیکره که شامل دیهیم، بخش میانی کنگره‌دار و کوریمبوس می‌باشد و همچنین با در نظر گرفتن معیارهای گوناگون تاریخ هنر، پیکره ایستاده در غار را می‌بایست متعلق به شاپور اول، دوّمین پادشاه ساسانی، دانست.
 
انبوه موهای پیکره که از زیر دیهیم پادشاه بیرون زده‌اند در سمت چپ سر به خوبی باقی‌مانده‌است، اما لبه‌های بیرونی موهای سمت راست سر از بین رفته‌است. هرکدام از دو دسته موی قرینه وار در دو سوی چهره پیکره شاپور از چهار رشته موی برجسته تشکیل شده‌اند که هرکدام به گونه‌ای برجسته و موج وار بر روی دیگری نشسته‌اند. الگوی پرداخت و ایجاد این رشته‌های مو در دو سوی سر یکسان است. این در حالی است که در پشت سر، بخش انتهایی هر رشته مو به گونه‌ای گرد و حلزونی شکل نشان داده شده‌است. در دو سوی سر، رشته موهای موج وار پادشاه در درازا و پهنا بر روی شانه‌های پیکره به گونه‌ای چشمگیر پهن شده‌اند، و در این میان تنها پایین‌ترین رشته مو جزء کوچکی از شانه را لم*س می‌کند.
 
از نظر هنر سنگ‌تراشی، در آرایش موی سر پادشاه بالاترین درجهٔ انعطاف و شکل‌پذیری پیداست. این چهار رشته مو که بر روی هر شانه پیکره قرار گرفته‌اند، آشکارا از همدیگر جدا هستند و هر رشته از مو با خطوطی بسیار ظریف‌تر به بخش‌های کوچک‌تری تقسیم می‌گردد. شمار رشته‌های برهم نشسته مو در دو سوی سر پادشاه در ابتدا چهار و در انتها به سه می‌رسد، این در حالی است که شمار رشته‌های گوی وار و همگون مو در پشت سر پیکره به دو می‌رسد.
 
این سبک از آرایش مو و نحوه پرداخت و نمایش آن را می‌توان تنها بر روی آن نقش برجسته‌های شاپور اول دید که بین سال‌های ۲۶۰–۲۷۲ میلادی به وجود آمده‌اند. به همین سبب تاریخ ساخت و اتمام موفقت آمیز پیکره شاپور اول را می‌باید کمی پیش از سال ۲۷۰ میلادی دانست.
 

تندیس شاپور یکم پیش از بازسازی و مرمت

برخی گمانه‌زنی‌ها واژگونی پیکره را در نتیجه زمین لرزه‌ای که به احتمال بسیار در بازه سده‌های ۱۴ تا ۱۸ میلادی رخ داده بود، می‌دانند. در برخی منابع نیز واژگونی آن را در جریان حمله اعراب به ایران می‌دانند.

 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین