همگانی زیب النسا

توضیح دیگری به نامه‌نگاری وی با برادر کوچکترش، محمد اکبر اشاره دارد. زیب‌النسا از آن شاهزاده جوان در ستیز اجتناب‌ناپذیر ادامه‌دار جانشینی حمایت کرد و مشخص شد که وی در طی شورشی در سال ۱۶۸۱ میلادی با او نامه‌نگاری و در آن علناً اورنگ‌زیب را به تخلف از قوانین اسلامی متهم کرده بود. مجازات وی این بود که ثروت اندوخته شده‌اش مصادره، حقوق بازنشستگی سالیانه ۴ لک او باطل و تا زمان مرگ در سلیمگر زندانی شود.
 
زیب‌النسا در آنجا پس از تحمل ۲۰ سال حبس، بیمار شد و پس از هفت روز بیماری در حالی که اورنگ‌زیب در سفری به دکن بود، در شاه جهان‌آباددرگذشت. منابع متعارض تاریخ درگذشت وی را به تناوب ۱۷۰۱ میلادی و ۱۷۰۲ میلادی بیان می‌کنند.مقبره او در باغ «سی‌هزار درخت»، در خارج از دروازه کشمیر، دروازه شمالی شهر، قرار داشت. وقتی که خط راه‌آهن در دهلی کشیده شد، مقبره او با سنگ قبرش به مقبره اکبر در سیکندرای آگره منتقل شد.یک مقبره منتسب به او در نوانکوت لاهور در پاکستان وجود دارد، اما دربارهٔ درستی آن تردید وجود دارد.

در سال ۱۷۲۴، سال‌ها پس از مرگ او، نوشته‌های پراکنده و موجود او در کتابی به نام دیوان مخفی جمع‌آوری شد. این کتاب حاوی چهارصد و بیست و یک غزل و چندین رباعی بود. سپس در سال ۱۷۳۰ غزل‌های دیگری به نسخه خطی اضافه شد.
 
زیب‌النسا علی‌رغم اینکه خواستگارهای زیادی داشت، ازدواج نکرد و در تمام زندگی مجرد ماند. این امر همچنین باعث اوج گرفتن شایعات سوداگرانه دربارهٔ عاشقان پنهان و قرارهای مخفی کاخ به وجود آمد.

زیب‌النسا چهار خواهر کوچکتر دیگر به نام زینت‌النسا، زبده‌النسا، بدرالنسا و مهرالنسا داشت.

پدربزرگ او، امپراتور شاه جهان، او را با پسر عموی اول خود، شاهزاده سلیمان شیکوه، پسر بزرگ عموی او، ولیعهد داراشکوه نامزد کرده بود.شاه جهان قصد داشت که وی به عنوان ملکه آینده گورکانی تبدیل شود زیرا سلیمان وارث داراشکوه بود، که بعد از شاه جهان در صف جانشینی تاج‌وتخت قرار داشت. این ازدواج به دلیل عدم تمایل اورنگ‌زیب انجام نشد و او با این کار برادر بزرگترش را تحقیر کرد. فرخ میرزا، پسر شاه عباس دوم، پادشاه ایران، نیز می‌خواست با او ازدواج کند.
 
کتاب شعری زیب‌النسا در دهلی در سال ۱۹۲۹ و در تهران در سال ۲۰۰۱ چاپ شد. نسخه‌های خطی آن در کتابخانه ملی پاریس، کتابخانه موزه بریتانیا، کتابخانه دانشگاه توبینگن در آلمان و کتابخانه موتا در هند موجود است. هنوز هم می‌توان بخشی از دیوارها و دروازه‌های باقی‌مانده از باغی را که وی در لاهور بنا نهاد و چهار برجی نامیده شد، ردیابی کرد.

کتیبه‌ای در چهار برجی او را «صاحب زیبنده، بیگم دوران» نامیده‌است. زیب‌النسا در زمان ساخت این بنا هشت ساله بود و به همین دلیل برخی از پژوهشگران بنیاد این بنا را به عمهٔ او، جهان‌آرا بیگم، نسبت می‌دهند. باغی که چهار برجی به عنوان دروازه آن عمل می‌کرد، دیگر وجود ندارد و این سازه اکنون در یک فلکه در تقاطع شلوغ خیابان‌های مولتان و باهوالپور لاهور واقع شده‌است. اعتقاد بر این است که باغ یادشده از نوانکوت در جنوب تا شهر لاهور گسترش داشته‌است.
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین