همگانی مری کسات

کست شاهد بود که اکثر کارهای انجام شده توسط هنرمندان زن با بی‌توجهی مواجه می‌شوند مگر اینکه دوست یا حمایتگری دولتی داشته باشند و او نمی‌خواست به این روابط تن دهد تا کارش مورد حمایت قرار گیرد. بدبینی‌های او به شرایط موجود هنگامی بیشتر شد که یکی از دو تابلویی را که در ۱۸۷۵ به هیت ژوری فرستاد رد شد.

جرو بحث‌های او با سارتین ادامه پیدا کرد سارتین فکر می‌کرد کست فردی خود محور و یک دنده‌است و در نهایت این دو از یک دیگر جدا شدند. با وجود پریشانی، اندوه و انتقاد از خود کست تصمیم گرفت نقاشی‌های با موضوعات مشخص (ژانری) را کنار گذاشته و روش‌های مدرن تری را در کار خود پیش بگیرد تا توجه جوامع خارجی از جملهٔ آمریکا را به خود جلب کند اما این تلاش او در اوایل کار بی‌نتیجه بود.
 
در ۱۸۷۷ تمام کارهای او از سوی سالن رد شد و این اولین بار طی هفت سال گذشته بود که او هیچ کاری در سالن نداشت. در این نقطهٔ تاریک در زندگی حرفه آیش توسط ادگار دگا از او دعوت شد تا کارهایش را در نمایشگاه امپرسیونیست‌ها نمایش دهد، گروهی که نمایشگاه‌های خود را در ۱۸۷۴ راه‌اندازی کردند و با واکنش‌های منفی بسیاری مواجه بودند. امپرسیونیستها که عنوان مستقل‌ها هم شناخته می‌شدند هیچ بیانیهٔ رسمی ایی نداشتند و گوناگونی و تنوع زیادی در موضوع و تکنیک داشتند. آن‌ها نقاشی در هوای آزاد و استفاده از رنگ‌های پرجنب و جوش را به صورت خالص و کمتر ترکیب شده ترجیح می‌دادند. این روش به چشم اجازه می‌داد که نتیجه را ترکیب کرده و در یک روش امپرسیونیست نقاشی را ببیند.
 
امپرسیونیستها برای سال‌های متمادی خشم منتقدان را برانگیختند. هنری که دوست کست بود، معتقد بود که امپرسیونیست‌ها افرادی غیرعادی هستند که مبتلا به نوعی بیماری ناشناختهٔ چشمی هستند. این گروه یک عضو زن هم داشت برت موریثت کسی که بعدها دوست و همکار کست شد. کست هنگامی که در ۱۸۷۵ نقاشی‌های ادگار دگا را در فروشگاه یک دلال هنری مشاهده کرد او را تحسین کرد زیرا نقاشی‌های پاستیل دگا تأثیر عمیقی روی او گذاشت. او می‌گوید
«وقتی برای اولین بار کارهای دگا را دیدم خودم را طوری به پنجره چسباندم که بینی ام صاف شد و تا جایی که می‌توانستم هنرش را جذب کردم. او زندگی مرا تغییر داد، من هنر را همانطوری‌که می‌خواستم ببینم، دیدم.»
 
او با شوق و اشتیاق فراوان دعوت دگا را پذیرفت و شروع به آماده کردن نقاشی‌ها برای نمایشگاه بعدی امپرسیونیست‌ها کرد که برای سال ۱۸۷۸ برنامه‌ریزی شده بود، اما در آوریل ۱۸۷۹ برگزار شد.

او با امپرسیونیستها احساس راحتی می‌کرد و با اشتیاق بسیار به روش آن‌ها ملحق شد و اعلام کرد «ما در حال جنگیدن با ناامیدی هستیم و احتیاج داریم که تمام قدرت خود را به کار گیریم.»

با وجود اینکه امپرسیونیست‌ها اجازهٔ ورود به کافه‌ها را نداشتند ملاقات‌های کست با آنان به‌طور خصوصی ادامه داشت. او حالا امید داشت تا با فروش آثارش به پاریسی‌های با تجربه و با فکر که آوانگارد را ترجیح می‌دادند موفقیت مالی کسب کند. سبک او خود انگیختگی و بی سابقگی جدیدی را در سال‌های پیش رو به همراه داشت.
 
مصاحبت با لیدیا برای کست ارزش زیادی داشت هیچ‌کدام از آن‌ها ازدواج نکرده بودند. ماری از ابتدا تصمیم گرفته بود که ازدواج نکند زیرا معتقد بود که ازدواج با شغلش ناسازگار است و مانع پیشرفت وی خواهد شد. لیدیا که موضوع بیشتر نقاشی‌های او بود مدتی بود که از بیماری رنج می‌برد و سرانجام مرگ او در سال ۱۸۷۸ باعث شد که کست برای مدتی کار خود را کنار بگذارد. او برای نمایشگاه بعدی امپرسیونیستها سه عدد از مهم‌ترین کارهای قدیمی خود را که در سال ۱۸۷۸ نقاشی شده بودند فرستاد، این کارها عبارتند از خودنگاره‌اش، دختر کوچک در صندلی راحتی و پرترهٔ مادرش.
 
مشاهده فایل‌پیوست 298384

نگاه از لُژ، نام اثر نقاشی از مِری کَسات است که در سال ۱۸۷۸ میلادی کشیده‌شد.
اثر خانمی سیاه‌پوش را در بخش لُژ اپرای پاریس در حال نگاه به فردی نشسته در بخش لُژ را نشان می‌دهد، در حالی که مردی در آنسوی لُژ نیز در حال نگاه به خود اوست.
این اثر اکنون در موزه هنرهای زیبای بوستون نگه‌داری می‌شود.
 
دگا تأثیر قابل توجهی روی کست داشت. او بسیار در استفاده از پاستل به او کمک کرد، طوری‌که کست بسیاری از آثار خود را با این تکنیک خلق کرد. دگا همچنین به او روش قلم زنی را آموخت، روشی که خود دگا در آن استاد شناخته شده ایی بود. هر دوی آن‌ها برای مدتی کارهای رو در رو انجام می‌دادند و با این روش قدرت قابل توجهی را در طراحی، با تعلیم خودشان بدست آوردند. دگا کست را در مجموعه ایی از قلم زنی‌ها به تصویر کشیده و سفرشان به لوور را هم ثبت کرده‌است. کست احساسات قوی نسبت به دگا داشت اما یادگرفت که توقع زیادی از طبیعت دمدمی مزاج و پیچده خوی دگا نداشته باشد. دگا با تجربه و شیک پوش و ۴۵ ساله مهمانی ویژه برای مهمانی شام کست محسوب می‌شد.
 
نمایشگاه ۱۸۷۹ امپرسیونیست‌ها با وجود غیبت پیر آگوست رنوآر، آلفرد سیسیلی، ادوار مانه و پل سزان هنرمندانی که تلاش می‌کردند تا دوباره اعتبار خود را در سالن به دست آورند، به لحاظ تاریخی موفق‌ترین نمایشگاهشان بود. با تلاش‌های گوستاو کالیبت کسی که نمایشگاه را سازماندهی و برنامه‌ریزی کرده بود گروه توانست بسیاری از آثارش را با مبلغ قابل توجهی به فزوش برساند، با این حال منتقدان سخت گیرانه تر از هر موقعی به انتقادهای خود ادامه می‌دادند.

موندس در این باره نوشت:
«آقای دگا و کست تنها هنرمندانی هستند که خود را متمایز از دیگران می‌کنند و نوعی جذابیت پرزرق و برق را در رنگ آمیزی‌های بچگانشان، در تابلوها به نمایش می‌گذارند.»
 
کست یازده کار خود از جمله «لیدیا در لژ گردنبند مروارید برگردن انداخته‌است» را به نمایش گذاشت. علی‌رغم این که منتقدها معتقد بودند که رنگ‌های او بسیار درخشان و پرتره‌اش به اندازه ایی دقیق است که تا حدی متملقانه به نظر می‌رسند اما کارهایش به اندازه کارهای مونه (کسی که موقعیت او در بین امپرسیونیست‌ها فاجعه‌ترین بود) متلاطم و رام نشده نبودند. او منفعت حاصل از فروش آثار خود را با خریدن یک اثر از دگا و یک اثر از مونه با آن‌ها شریک شد.

او آثار خود را در نمایشگاه‌های بعدی امپرسیونیست‌ها در سال ۱۸۸۰ و ۱۸۸۱ به نمایش گذاشت و تا سال ۱۸۸۶ به عنوان یک عضو فعال امپرسیونیست باقی‌ماند. در سال ۱۸۸۶ دوازده اثر برای نمایشگاه امپرسیونیست‌ها در آمریکا که توسط دلال هنری رائول دورند ترتیب داده شده بود کشید.
 
دوست او، لوسین الدر در ۱۸۸۳ با هری هومایر ازدواج کرد. این زوج با مشورت کست، شروع به جمع‌آوری آثار امپرسیونیست در مقیاس وسیع نمودند. بیشتر آثار این مجموعه عظیم هم‌اکنون در موزه متروپولیتن در نیویورک هستند. او همچنین تعداد زیادی پرتره از افراد خانواده را در این دوره کشید که پرترهٔ الکساندر کست و پسرش از بهترین آثار او هستند. سبک کست بعدها تکامل یافت و از امپرسیونیست به سادگی و برخورد مستقیم رسید. بعد از ۱۸۸۶ او دیگر خود را به هیچ جنبش هنری و تکنیک‌های تجربی متنوع متعلق نمی‌دانست.
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین