دنباله دار داستان سرایی

سلام بینندگان و خوانندگان عزیز :aiwan_light_heart:
بنده ژینا هستم و شما را به " داستان سرایی "
دعوت میکنم

لطفا اسپم ندید.

شرح ماجرا:
بچه ها حقیقت ایده ش رو از جوکر گرفتم
من یه جمله میگم که شما باید به اون اضافه کنید و داستانش کنید و همینطوری بره

دعوت ها:
@جانانجانان عضو تأیید شده است.
@ماه تی تیماه تی تی عضو تأیید شده است.
@Alin628
و سایر دوستان

جمله:


دلم میخواست جوره دیگه ای میمرد ولی ...

ادامه بدید :aiwan_light_heart:
دلم می خواست جوره دیگه ای میمرد ولی نشد .
قلبم را می گویم ، دوست داشتم در دنیای از عشق مدفون می شد می مرد ولی ؛ بی صدا در اوج بی کسی مرد .
نمی دونم چی بدتره ؟ اینکه همه اطرافیانم دوست دارند خنجری برداشته و بر قلب من وارد کنند یا اینکه گاهی من دوست دارم ‌اجازه بدم که دیگران این خنجر را بر قلبم بی رمق من وارد کنند .
نمی دانم فقط می دانم که دوست داشتم جور دیگری می مرد .


@افسونگر گلم 🌹
تو چه طور دوست داشتی ؟؟
 
دلم می‌خواست جور دیگه‌ای می‌مرد ولی،
اون به آب طالبی حساسیت داشت
و بی صدا مرد 😅😅

(راستی یک سوال کسی هست به خاطر حساسیت به اب طالبی به دیار باقی رفته باشه ؟؟؟)😨
 
دلم می خواست جوره دیگه ای میمرد ولی نشد .
قلبم را می گویم ، دوست داشتم در دنیای از عشق مدفون می شد می مرد ولی ؛ بی صدا در اوج بی کسی مرد .
نمی دونم چی بدتره ؟ اینکه همه اطرافیانم دوست دارند خنجری برداشته و بر قلب من وارد کنند یا اینکه گاهی من دوست دارم ‌اجازه بدم که دیگران این خنجر را بر قلبم بی رمق من وارد کنند .
نمی دانم فقط می دانم که دوست داشتم جور دیگری می مرد .


@افسونگر گلم 🌹
تو چه طور دوست داشتی ؟؟
ناگهان از خواب بیدار شدمKhkhk..
و او را دیدم که چاقو به دست بالای سرم بود👺
 
ناگهان از خواب بیدار شدمKhkhk..
و او را دیدم که چاقو به دست بالای سرم بود👺
اما اصلا ولش کن. بهتر است خودم روی مبل لم بدهم و آب طالبی را بزنم بر بدن
چاقو به دست در حالی که جامی پر از اب طالبی در دست داشت و لبخندی از جنس مرگ بر ل*ب
مرا دعوت به نوشیدن ان جام پر از زهر می کرد .
 
چاقو به دست در حالی که جامی پر از اب طالبی در دست داشت و لبخندی از جنس مرگ بر ل*ب
مرا دعوت به نوشیدن ان جام پر از زهر می کرد .
بچه ها ادامه هم بنویسید که هماهنگ شه

اما شتر در خواب بیند پنبه دانه این جام مال خودش است
مقصر خودش است. میخواست وقتی گفتم گرسنمه برام غذا میخرید
 
بچه ها ادامه هم بنویسید که هماهنگ شه

اما شتر در خواب بیند پنبه دانه این جام مال خودش است
مقصر خودش است. میخواست وقتی گفتم گرسنمه برام غذا میخرید
ادامه 🌹🌹

بلاخره نقشه ام گرفت
عمری مرا به خاطر حساسیت به اب طالبی مسخره می کرد ولی الان خبر ندارد
ان طالبی که تبدیل به اب طالبی ارگانیک کرد را من قبلا به زهر الوده کردم
واقعا تقصیر خودش است
به خاطر نخریدن یک پیتزای ساده برای من گرسنه ،خودش را محکوم به مرگ کرد .
 
داشت اب طالبی رو میخورد که مادرش از راه رسید و گفت داری با پسره من چیکار میکنیی
 
داشت اب طالبی رو میخورد که مادرش از راه رسید و گفت داری با پسره من چیکار میکنیی
مادر پیر و جادوگرش از روی جارویش که تا اینجا او را رسانده بود پیاده شد و با خشم به سمت من آمد.
وردی خواند و با حرکت چشم‌هایش لیوان آب طالبی را از دست پسرش گرفت و به صورت من نزدیک کرد...
 
مادر پیر و جادوگرش از روی جارویش که تا اینجا او را رسانده بود پیاده شد و با خشم به سمت من آمد.
وردی خواند و با حرکت چشم‌هایش لیوان آب طالبی را از دست پسرش گرفت و به صورت من نزدیک کرد...
ولی من ترسی در دل ندارم
این سالهاست که
به حیله گری و جادوگری این خاندان واقفم
قبلا پاد زهر سمی که در اب طالبی بود را خورده ام
حتی اگر به خورد من هم بدهند باز من زنده می مانم 😈😈😈
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین