دنباله دار داستان سرایی

[zhinazhina عضو تأیید شده است.]

سلام بینندگان و خوانندگان عزیز :aiwan_light_heart:
بنده ژینا هستم و شما را به " داستان سرایی "
دعوت میکنم

لطفا اسپم ندید.

شرح ماجرا:
بچه ها حقیقت ایده ش رو از جوکر گرفتم
من یه جمله میگم که شما باید به اون اضافه کنید و داستانش کنید و همینطوری بره

دعوت ها:
@جانان
@ماه تی تی
@Alin628
و سایر دوستان

جمله:

دلم میخواست جوره دیگه ای میمرد ولی ...

ادامه بدید :aiwan_light_heart:​

 

[آسِمان؛آسِمان؛ عضو تأیید شده است.]

دلم می‌خواست جور دیگه‌ای می‌مرد ولی،
اون به آب طالبی حساسیت داشت

 

[زهرارمضانیزهرارمضانی عضو تأیید شده است.]

برای همین چاقو رو برداشتم
به سمت رفتم که...

 

[سُرمه.]

طالبی درشتی روی کانتر بود؛
هر تکه رو چند تکه کردم، متاسفم عزیزم اما بهت گفته بودم یا من یا مرگ... .

 

[جانانجانان عضو تأیید شده است.]

با دو قاشق شکر و چند تکه یخ ریختمش تو مخلوط کن تا عزرائیلت رو بسازم

 

[zhinazhina عضو تأیید شده است.]

ولی دودل بودم شیر کم چرب یا پرچرب؟

 

[آسِمان؛آسِمان؛ عضو تأیید شده است.]

آخرش تصمیم گرفتم به جاش دوغ بریزم تا...

 

[CheatCheat عضو تأیید شده است.]

دچار مشکلات گوارشی شود و معده‌اش دهانش را سرویس کند.
(فیلم سینمایی جنگ اعضای بدن! نماوا شما را به دیدن این فیلم دعوت می‌کند!)

 

[zhinazhina عضو تأیید شده است.]

اما چشمان مظلومش مرا وادار میکرد که برایش...

 

[ماه تی تیماه تی تی عضو تأیید شده است.]

یک مبل راحتی تهیه کنم، حق دارد چندین لحظه آسوده باشد. اما...