معرفی برترین آثار هاروکی موراکامی

نوشته‌ها
نوشته‌ها
1,123
پسندها
پسندها
8,209
امتیازها
امتیازها
453
سکه
715
بنام خالق هستی
با توجه به ارادت خاصی که نسبت به نويسندگان سبک سورئال و رعالیسم جادویی دارم، که البته یکی از محبوب ترین این نویسنده ها هاروکی موراکامی هست، دوست داشتم تعدادی از برترین آثار ایشون رو معرفی کنم. امیدوارم بخونید و لذت ببرید. واقعا نوشته‌هاش جهان جالبی دارند.
 
25e008_24Ichininshō-Tansū-Murakami-Haruki-.png

کتاب اول شخص مفرد.
اول شخص مفرد مجموعه هشت داستان کوتاه از موراکامی، نویسنده مشهور ژاپنی است که در سراسر جهان به داستان‌هایش مشهور است. داستان‌هایی که عناصر رئالیسم جادویی را همراه با عناصر فرهنگی و بومی ژاپن ترکیب کرده است و نتیجه، اثری بی‌نظیر است که هم حس آشنای شرقی را برای مخاطبش تداعی می‌کند و هم روح ادبیات مدرن جهان غرب را در خود دارد.

این کتاب نیز مجموعه هشت داستان است که تمام ویژگی‌های داستان‌نویسی او را در خود دارد و همگی از یک ویژگی دیگر نیز برخوردارند، همه داستان‌ها از زبان اول شخص مفرد بیان می‌شوند.

خامه، بر بالین سنگی، چارلی پارکر بوسا نووا می‌نوازد، با بیتلز، اعترافات میمون شیناگاوایی، کارناوال، مجموعه اشعار یاکولت سوالوز و اول شخص مفرد، نام داستان‌های این مجموعه است.
 
کتاب تعقیب گوسفند وحشی

این کتاب، یکی از مهم‌ترین آثار هاروکی موراکامی است. جایی که ما را با اطمینان، به دنیای جادویی خودش با تعاریف مخصوص به خود می‌برد. این داستان فضایی جنایی و پلیسی دارد و روایتگر ماجرای مردی ۳۰ساله است. مردی که توسط چند ناشناس، به تعقیب یک گوسفند افسانه‌ای واداشته می‌شود. این گوسفند، قابلیتی جادویی دارد و آن هم اینکه می‌تواند در جسم انسان‌ها حلول کند!
 
کافکا در کرانه

«کافکا در ساحل» یا «کافکا در کرانه»، احتمالا معروف‌ترین اثر هاروکی موراکامی است.(احتمالا چیه اصلا شک نکن).
این کتاب مرموز و قطور، دو داستان را همزمان با هم پیش می‌برد. فصل‌های فرد کتاب، روایتگر داستان کافکای ۱۵ ساله است که از خانه فرار کرده تا مادر و خواهرش را پیدا کند. فصل‌های زوج کتاب، ناکاتای مرموز و عجیب و غریب را نشان می‌دهد که در سال‌های پیری‌اش، شغلی تازه پیدا کرده است؛ یافتن گربه‌ها!

برشی از کتاب:
گاهی سرنوشت مثل طوفان شنی است که مدام تغییر سمت می دهد. تو سمت را تغییر می دهی، اما طوفان دنبالت می کند. تو باز می گردی، اما طوفان با تو میزان می شود. این بازی مدام تکرار می شود، مثل رق*ص شومی با مرگ پیش از سپیده دم. چرا؟ چون این طوفان چیزی نیست که دورادور بدمد، چیزی که به تو مربوط نباشد. این طوفان خود توست. چیزی است در درون تو. بنابراین تنها کاری که می توانی بکنی تن دادن به آن است، یکراست قدم گذاشتن درون طوفان، بستن چشمان و گذاشتن چیزی در گوش ها که شن تویش نرود و گام به گام قدم نهادن در آن. در آن نه ماهی هست، نه خورشیدی، نه سمتی، و نه مفهوم زمان …
 
۱Q۸۴

نمی‌دانم چقدر درباره دنیای موازی شنیده‌اید. این کتاب یکی از جذاب‌ترین داستان‌ها درباره دنیای موازی است. در داستان ۱Q۸۴ موراکامی ماجرای مردی را روایت می‌کند که عجله دارد و می‌خواهد به قرار ملاقات مهمی برسد، اما وقتی از تاکسی پیاده می‌شود و از پله‌های آزاد راه بالا می‌رود، بدون آنکه خودش متوجه شود، وارد دنیای موازی می‌شود.

از سوی دیگر ماجرای مردی را روایت می‌کند که وظیفه ویراستاری متن کافه نویسندگان نوجوان را دارد. بعد از انتشار و موفقیت کتاب، حس می‌کند ماجراهای کتاب در واقعیت هم در حال رخ دادن است.

اما هدف اصلی موراکامی صحبت از دنیای موزی نیست. بلکه موراکامی با این داستان سعی می‌کند ما را با مفاهیمی مثل خشونت خانگی آشنا کند.
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین