مرگ از منظر فرهنگ ها و ادیان مختلف
مرگ در فرهنگ های باستانی
(روانشناسی هاشملو )
اعتقاد به جاودانگی روح (نفس) از دیرباز در میان انسانها وجود داشته است. در قبیله هیروکوز در شمال آمریکا هنگام به خاک سپردن مرده، پرندهای را آزاد میکردند و میاندیشیدند که روح مرده با آن به پرواز در میآید. در روم باستان همین اعتقاد رایج بود همین اعتقاد در میان مردم چین در دوران بسیار قدیم مشهود است.
در یونان قدیم روح با بدن نظیر سایه همراه است و جزئی بیهوده و مفارق از بدن است که هیچ ارتباطی با عواطف و احساسات و افکار فرد ندارد. در میان قبایل آفریقایی اعتقاد به زندگی جاودانه بسیار برجسته و مؤثر بوده است. در ادیان الهی اما مفاهیم مربوط به مرگ با اصل معاد، که ایمان به زندگی جاوید و حیات فردی در آن متجلی است، پیوندی ناگسستنی دارد.
نظریه صدوقیان یهودی
صدوقیان فرقه ای قدیمی یهودی بودند که عموماً معتقد بودند که خدایی وجود دارد اما پس از مرگ وجود ندارد.
نظریه های زندگی پس از مرگ یا جهان آینده
زندگی پس از مرگ (که به آن زندگی پس از مرگ یا جهان آینده نیز گفته میشود) مفهومی است که میگوید جوهر وجودی و هویت فرد یا جریان آگاهی وی، پس از مرگ فیزیکی، به حیات خود ادامه میدهد. با توجه به دیدگاههای مختلف در مورد زندگی پس از مرگ، بخش وجودی فرد که پس از مرگ باقی میماند، ممکن است یک عنصر جزئی یا کل فطرت یا بخش روحانی وجود فرد باشد. که با خود حمل میکند و ممکن است هویت شخصی را ارائه دهد. اعتقاد به زندگی پس از مرگ در تناقض با اعتقاد به پایان آگاهی پس از مرگ است.
در برخی از دیدگاهها، این تداوم وجودی در قلمرو معنوی صورت میگیرد و در دیدگاههای رایج دیگر، ممکن است فرد در این دنیا متولد شود و چرخه زندگی را دوباره آغاز کند؛ احتمالاً بدون هیچ خاطره ای از آنچه در گذشته انجام دادهاست. در این دیدگاه، چنین تولدها و مرگهایی ممکن است بارها و بارها بهطور مداوم رخ دهد تا زمانی که فرد به قلمرو معنوی یا دنیای دیگر دسترسی پیدا کند. نظرات اصلی در مورد زندگی پس از مرگ از دین، باطن گرایی و متافیزیک نشأت میگیرد.
برخی نطامهای اعتقادی، همچون ادیان ابراهیمی، معتقدند که مردگان پس از مرگ، به مکانی خاص که خدا با قضاوت الهی خود بر پایه عمل یا اعتقادات فرد در طول زندگی تعیین میکند،منتقل میشوند. در مقابل، در سیستمهای اعتقادی بر پایه تناسخ، مانند ادیان هندی، ماهیت ادامه حیات مستقیماً توسط اقدامات فرد در زندگی پایان یافته اش تعیین میشود.
زندگی پس از مرگ نقش مهمی در دین مصر باستان داشت و سیستم اعتقادی آن یکی از قدیمیترین سیستمهای شناخته شده در تاریخ ثبت شدهاست. هنگامی که بدن میمیرد، قسمتهایی از روح آن که به نام (جسم دوگانه) و (شخصیت) شناخته میشود، به پادشاهی مردگان میرود. در حالی که روح در سرزمین آرو ساکن بود، اوزیریس به عنوان جبران خسارت برای محافظتی که انجام داد، خواستار کار شد. مجسمههایی در آرامگاهها قرار داده شد تا جایگزین آن مرحوم شود.
رسیدن به پاداش در زندگی پس از مرگ، سختی زیادی داشت. نیاز به قلبی عاری از گناه و توانایی خواندن جادوها، رمزهای عبور و فرمولهای کتاب مردگان داشت. اگر قلب سبکتر از پر بود، میتوانست از آن عبور کنند، اما اگر سنگین تر بود توسط شیطان آمیت بلعیده میشد.
خدای یونانی هادس در اساطیر یونان به عنوان پادشاه دنیای مردگان شناخته میشوند، جایی که روحها پس از مرگ در آن زندگی میکنند. خدای یونانی هرمس، پیام آور خدایان، روح مرده یک شخص را به دنیای زیرین (که گاهی اوقات هادس یا خانه هادس نامیده میشود) میبرد. هرمس روح را در ساحل رودخانه استوکس ، رودخانه ای بین مرگ و زندگی رها میکند.
زندگی پس از مرگ از منظر ادیان ابراهیمی
کتاب مقدس عبری شئول را محل دائمی مردگان توصیف میکند، در دوره معبد دوم (تقریباً ۵۰۰ قبل از میلاد - ۷۰ م) مجموعه ای از ایدههای متنوع تر توسعه یافت. در برخی از متون، شئول به عنوان خانه صالحان و شریران در نظر گرفته شدهاست که به بخشهای متفاوتی تقسیم شدهاند.
در برخی دیگر، این مکان مجازات محسوب میشد و فقط برای مردگان شرور در نظر گرفته شده بود. هنگامی که متون مقدس عبری به یونانی ترجمه شد. در اسکندریه باستان حدود ۲۰۰ سال قبل از میلاد، کلمه " هادس " (به عالم اموات یونانی) با شائول جایگزین شد. این در عهد جدید منعکس شدهاست که در آن هادس هم عالم اموات مردهاست و هم شخصیت بدی که نشان دهنده آن است.
تلمود افکار متعددی در مورد زندگی پس از مرگ ارائه میدهد. پس از مرگ، روح برای قضاوت آورده میشود. کسانی که زندگی بکر داشتهاند بلافاصله وارد Olam Haba یا دنیای آینده میشوند. اکثر آنها فوراً وارد جهان نمیشوند، بلکه دوره ای از بازبینی اقدامات زمینی خود را تجربه میکنند و از اشتباه خود مطلع میشوند.
مرگ در فرهنگ های باستانی
(روانشناسی هاشملو )
اعتقاد به جاودانگی روح (نفس) از دیرباز در میان انسانها وجود داشته است. در قبیله هیروکوز در شمال آمریکا هنگام به خاک سپردن مرده، پرندهای را آزاد میکردند و میاندیشیدند که روح مرده با آن به پرواز در میآید. در روم باستان همین اعتقاد رایج بود همین اعتقاد در میان مردم چین در دوران بسیار قدیم مشهود است.
در یونان قدیم روح با بدن نظیر سایه همراه است و جزئی بیهوده و مفارق از بدن است که هیچ ارتباطی با عواطف و احساسات و افکار فرد ندارد. در میان قبایل آفریقایی اعتقاد به زندگی جاودانه بسیار برجسته و مؤثر بوده است. در ادیان الهی اما مفاهیم مربوط به مرگ با اصل معاد، که ایمان به زندگی جاوید و حیات فردی در آن متجلی است، پیوندی ناگسستنی دارد.
نظریه صدوقیان یهودی
صدوقیان فرقه ای قدیمی یهودی بودند که عموماً معتقد بودند که خدایی وجود دارد اما پس از مرگ وجود ندارد.
نظریه های زندگی پس از مرگ یا جهان آینده
زندگی پس از مرگ (که به آن زندگی پس از مرگ یا جهان آینده نیز گفته میشود) مفهومی است که میگوید جوهر وجودی و هویت فرد یا جریان آگاهی وی، پس از مرگ فیزیکی، به حیات خود ادامه میدهد. با توجه به دیدگاههای مختلف در مورد زندگی پس از مرگ، بخش وجودی فرد که پس از مرگ باقی میماند، ممکن است یک عنصر جزئی یا کل فطرت یا بخش روحانی وجود فرد باشد. که با خود حمل میکند و ممکن است هویت شخصی را ارائه دهد. اعتقاد به زندگی پس از مرگ در تناقض با اعتقاد به پایان آگاهی پس از مرگ است.
در برخی از دیدگاهها، این تداوم وجودی در قلمرو معنوی صورت میگیرد و در دیدگاههای رایج دیگر، ممکن است فرد در این دنیا متولد شود و چرخه زندگی را دوباره آغاز کند؛ احتمالاً بدون هیچ خاطره ای از آنچه در گذشته انجام دادهاست. در این دیدگاه، چنین تولدها و مرگهایی ممکن است بارها و بارها بهطور مداوم رخ دهد تا زمانی که فرد به قلمرو معنوی یا دنیای دیگر دسترسی پیدا کند. نظرات اصلی در مورد زندگی پس از مرگ از دین، باطن گرایی و متافیزیک نشأت میگیرد.
برخی نطامهای اعتقادی، همچون ادیان ابراهیمی، معتقدند که مردگان پس از مرگ، به مکانی خاص که خدا با قضاوت الهی خود بر پایه عمل یا اعتقادات فرد در طول زندگی تعیین میکند،منتقل میشوند. در مقابل، در سیستمهای اعتقادی بر پایه تناسخ، مانند ادیان هندی، ماهیت ادامه حیات مستقیماً توسط اقدامات فرد در زندگی پایان یافته اش تعیین میشود.
زندگی پس از مرگ نقش مهمی در دین مصر باستان داشت و سیستم اعتقادی آن یکی از قدیمیترین سیستمهای شناخته شده در تاریخ ثبت شدهاست. هنگامی که بدن میمیرد، قسمتهایی از روح آن که به نام (جسم دوگانه) و (شخصیت) شناخته میشود، به پادشاهی مردگان میرود. در حالی که روح در سرزمین آرو ساکن بود، اوزیریس به عنوان جبران خسارت برای محافظتی که انجام داد، خواستار کار شد. مجسمههایی در آرامگاهها قرار داده شد تا جایگزین آن مرحوم شود.
رسیدن به پاداش در زندگی پس از مرگ، سختی زیادی داشت. نیاز به قلبی عاری از گناه و توانایی خواندن جادوها، رمزهای عبور و فرمولهای کتاب مردگان داشت. اگر قلب سبکتر از پر بود، میتوانست از آن عبور کنند، اما اگر سنگین تر بود توسط شیطان آمیت بلعیده میشد.
خدای یونانی هادس در اساطیر یونان به عنوان پادشاه دنیای مردگان شناخته میشوند، جایی که روحها پس از مرگ در آن زندگی میکنند. خدای یونانی هرمس، پیام آور خدایان، روح مرده یک شخص را به دنیای زیرین (که گاهی اوقات هادس یا خانه هادس نامیده میشود) میبرد. هرمس روح را در ساحل رودخانه استوکس ، رودخانه ای بین مرگ و زندگی رها میکند.
زندگی پس از مرگ از منظر ادیان ابراهیمی
کتاب مقدس عبری شئول را محل دائمی مردگان توصیف میکند، در دوره معبد دوم (تقریباً ۵۰۰ قبل از میلاد - ۷۰ م) مجموعه ای از ایدههای متنوع تر توسعه یافت. در برخی از متون، شئول به عنوان خانه صالحان و شریران در نظر گرفته شدهاست که به بخشهای متفاوتی تقسیم شدهاند.
در برخی دیگر، این مکان مجازات محسوب میشد و فقط برای مردگان شرور در نظر گرفته شده بود. هنگامی که متون مقدس عبری به یونانی ترجمه شد. در اسکندریه باستان حدود ۲۰۰ سال قبل از میلاد، کلمه " هادس " (به عالم اموات یونانی) با شائول جایگزین شد. این در عهد جدید منعکس شدهاست که در آن هادس هم عالم اموات مردهاست و هم شخصیت بدی که نشان دهنده آن است.
تلمود افکار متعددی در مورد زندگی پس از مرگ ارائه میدهد. پس از مرگ، روح برای قضاوت آورده میشود. کسانی که زندگی بکر داشتهاند بلافاصله وارد Olam Haba یا دنیای آینده میشوند. اکثر آنها فوراً وارد جهان نمیشوند، بلکه دوره ای از بازبینی اقدامات زمینی خود را تجربه میکنند و از اشتباه خود مطلع میشوند.
آخرین ویرایش: