نظارت همراه رمان اقلیم تباهی | ناظر: malihe

[blue lady]

درود
پارت جدید

 

[malihe]

سلام عزیزم، بررسی شد. هیچ مشکلی نداشت فقط چند تا نیم‌فاصله که اصلاح شد.
فقط یک نکته شاید بخوای اصلاحش کنی.

-‌ اول خوابا اما الان... تو بیداری... اون طوطی... اما طوطی... نبود... ی... یدفعه حمله کرد... نمی‌دونم چی‌شد...ب... بعدش فرار کردم... تورو خدا من... من می‌ترسم...رکسانه...

ببین توی این دیالوگ شما سعی کردی ترس و گیجی رو به نمایش بذاری؛ با این که قابل فهم هست. ولی بنظرم برای اینکه روان‌تر و دقیق‌تر خونده بسه، می‌تونی تغییراتی ایجاد کنی.
مثلا: …ی… با این که میشه فقط قرار بگه یک‌دفعه ولی اصلاً حضورش کار آمد نیست و لازم نیست. یعنی جمله بدون اون همه ترس و شوک رو نشون میده.
- اولش یه خواب بود، حالا… تو‌بیداری… اون، طوطی، طوطی نبود… یه‌دفعه حمله‌کرد. نمی‌دونم، چی‌شد! بعدش، فرار کرد. تو رو خدا… من، من دارم می‌ترسم. رکسانه…‌.

 

[blue lady]

چشم گلم ممنونم ویرایش میزنم

 

[blue lady]

سلام پارت جدید

 

[malihe]

بررسی شد.

 

[malihe]

لطفاً دیالوگ‌ها‌ی مربوط به یک نفر رو پیوسته و توی یک خط بنویسید. خسته نباشید!

 

[blue lady]

ممنون گلم چشم

 

[malihe]

اشکانی که در تاریکی شناور بودند.
ساعت‌ها با اشک‌هایی سرازیر گذشت.

بررسی شد، متوجه این جمله نشدم. بنظرم باید اصلاحش کنی!

 

[blue lady]

اوکی جمله رو بهتر مینویسم

 

[blue lady]

تمام نکاتی که گفته بودین رو در پارت‌های رمان ویرایش زدم❤