آشپزخانه آشپزخانه | لیلا مرادی

[CheatCheat عضو تأیید شده است.]

به نام خالق هفت‌تیر و قلم
این آشپزخانه مخصوص تمرین‌های @Leila Moradii در کارگاه "رسپی‌های لازم برای پخت یک کتاب خوشمزه" است.
دقت کنید که هیچ فرد دیگری حق آشپزی در این‌جا را ندارد!
با تشکر​

 

[Leila Moradii]

خلاصه‌ی داستان:
بعد گذشت سه سال از فوت مادر روشنا، پدرش با زنی که در گذشته عاشقش بود ازدواج می‌کند. در بین کشمکش، مخالفت‌ها و دردسرهایی که روشنا برای خانواده پیش می‌آورد، آمدن پسر آن زن از جنوب، یعنی مهبد که با مادرش رابطه‌ی چندان خوبی ندارد، باعث نزدیکی آن‌ها به هم و جرقه‌ی یک رابطه‌ی عاشقانه می‌شود.


استخراج کلمات مناسب برای داستان:

با توجه به ایده، اون نقطه عطف موضوع دیدار روشنا با مهبده که سرنوشت هردوشون رو تغییر میده و من نام تلاقی توی ذهنم نقش بست، بخش دوم عنوان هم به نظرم نور مناسب باشه، نوری که موجب میشه زندگی تاریک این دو روشن بشه.


نام نمادین:

تلاقی نور

 

[CheatCheat عضو تأیید شده است.]

خلاصه‌ی داستان:
بعد گذشت سه سال از فوت مادر روشنا، پدرش با زنی که در گذشته عاشقش بوده ازدواج می‌کنه. در بین کشمکش، مخالفت‌ها و دردسرهایی که روشنا برای خانواده پیش میاره، اومدن پسر اون زن از جنوب، یعنی مهبد که با مادرش رابطه‌ی خوبی نداره، باعث نزدیکی اون‌ها به هم و جرقه خوردن یک رابطه‌ی عاشقانه میشه.


استخراج کلمات مناسب برای داستان:

با توجه به ایده، اون نقطه عطف موضوع دیدار روشنا با مهبده که سرنوشت هردوشون رو تغییر میده و من نام تلاقی توی ذهنم نقش بست، بخش دوم عنوان هم به نظرم نور مناسب باشه، نوری که موجب میشه زندگی تاریک این دو روشن بشه.


نام نمادین:

تلاقی نور

اسم مناسب و استانداردی بود ولی بیشتر تمرین کنید
میتونه پخته‌تر باشه
تمرینتون پذیرفته شد