من این غذا رو تا تاریخ تحویل شاید کمی تغیر بدم. پس این فعلا موقته:
داستان زنی که از همسر سابقش جدا شده و قبل از این که به روستای دورافتاده اش برگرده با همکلاسی سابق دانشگاهش که در گذشته یه جرقه های خاموش شده ای بینشون بوده برمی خوره. به این شکل رفتنش به روستا به تعویق می افته. مدت زمانی که با این شخص می گذرونه در هر دو تحولات زیادی در دیدگاه ایجاد مي کنه و باعث شکوفایی علاقه عمیقی بینشون میشه. در نهایت زن به روستا برمی گرده و خانواده و همسر سابقش به دلیل تعصباتشون اون رو زنده زنده می سوزونن.
گرچه زنده زنده سوزونده شدن جزو روش های محبوب زن کشی در ایران به شمار نمیره ولی من این روش رو به خاطر نمادین بودنش و این که درد و زجر تحمیل شده رو بیشتر به تصویر میکشه انتخاب کردم.
نام هاي انتخابی که هنوز بینشون مطمئن نیستم:
"بهارِ سوخته" (بهار اسم دختر هنوز متولد نشده ی اون زن هم هست)
"رز سوخته" بهار و رز نماد شکوفایی عشق هستن و سوخته هم که مشخصه.
"آتش مس*ت" با علامت سکون روی ش. ولی شبیه آتش بس شنیده میشه و یادآور جنگ و این چيزهاست برای همیم رده.
بین این اسم ها، بهار سوخته بیشترین ارتباط رو داره ولی می تونه کلیشه ای باشه