«درود و خسته نباشی نویسنده خوش قلم»
عنوان اثر:
عنوان رمان باید با محتوا (ایده داستان) خلاصه و ژانر و جلد باید ارتباط و همخوانی داشته باشن. عنوانی که انتخاب شده ( شقایقِ سیاوش) در انتخاب کردن عنوان میشه از اسم کارکتر یا همان شخصیت رمان استفاده کرد ولی توصیه نمیشه چون خواننده جذب نمیشه( خواننده از عنوانی که گنگ و لو دهنده کل رمان نباشد، اما اینجا از نام سیاوش اومده، خواننده با دیدن نام سیاوش میفهمه کارکتر اصلی رمان یک پسری به سیاوش هست و میتونه حدسهای راجب رمان بزنه کلی عنوان بهتر از نامی به غیر از کارکترها« شخصیت »باشد، عنوان انتخاب شده از دو بخش تشکیل داده شده؛
«شقایقِ سیاوش» میتونم به عنوان یک خواننده نظر بدم؛ با دیدن عنوان حدس زدم قرار است با ژانر عاشقانه و داستان عاشقانه روبهرو بشم اما اینطور نبود و عنوان انتخابی شده با ایده و ژانر همخوانی نداره. شقایقِ سیاوش به معنی گل سیاوش همچنین معنایی داره. همچنین عنوانی با ایده و ژانر انتخابی شده« جنایی و معمایی و تخیلی» چه ربطی داره؟ عنوان کاملا با ژانر عاشقانه همخوانی داره یا میتونه با ژانر تراژدی همخوانی داشته باشه؛ پس بنظرم باید روی عنوان انتخابی بیشتر کار کنی و عنوان سعی کن دور از کلیشهای بودن و گنگ و لودهنده کل رمان نباشه.
ژانرها:
ژانرهای منتخب شده: تخیلی-معمایی-جنایی
رمان بر پایهی ژانرها نوشته و دستهبندی میشه.
ژانرجنایی: مربوط به رمانهای که تیم جنایی آنها برنده باشه.
ژانر تخیلی: مربوط به رمانهای که ساخته ذهنی نویسنده باشه اما نزدیک به واقعیت باشه.
ژانر معمایی: مربوط به اتفاقات مبهم و سوالکننده باشه.
ژانر جنایی کلا در رمان دیده نشده! ژانر تخیلی و معمایی در رمان کم دیده شده « وقتی سیاوش با اجداد خودش روبهرو میشه با ژانر تخیلی همخوانی داره» ژانر معمایی نامحسوس پیدا شده اما متاسفانه خیلی زود و به طور مستقیم خواننده به جوابهاش میرسه. « برای مثال، دیدار سیاوش با ساغر (مادرش) خیلی زود و مستقیم با زبان سیاوش به خواننده منتقل شده و حس و فرصت کجکاوی به خواننده داده نشده» در کل ژانرهای انتخابی شده یا دیده نشده که مثل ژانر جنایی و اینکه رمان با ژانر طنز و تراژدی « برای مثال سیاوش پسری که بیشتر کلکل میکنه یا کشمشهای درونی طنزی داره و زندگی و ماجرای تلخی داره؛ مادرش ولش کرده و دلسوزی دیگران» همخوانی داره. ژانر انتخابی شده در عنوان دیده نمیشه. « نویسنده عزیز بهتره ژانرها را ویرایش بزنی،زیرا با عنوان و مقدمه و جلد و خلاصه مرتبط نیست»
خلاصه:
اندازه خلاصه اولین موردی که به چشم میاد، همانطور طولانی بودن خلاصه برای خواننده یک امر مورد پسند نیست. اندازه پیشنهادی ۵تا۱٠خط: خط خلاصه پیش از ۱٠ خط و برای جلوگیری از طولانی شدن خلاصه حاشیهنویسی و توصیفات کارکترها دوری بشه« خیلی روی داستان و سرزمین افسانهی و قصه تاکید شده و اینکه روی مرور کردن زندگی خیلی این کلمات تکرار شدن و باعث طولانیتر شدن خلاصه بشه» خلاصه رمان در خلاصه اینکه به دختری اشاره شده (شقایق) اما این دختر در رمان دیده نشده! و تنها ژانری در خلاصه دیده شده ژانر تخیلی «به عنوان خواننده با خوندن خلاصه حدس زدم قراره با ماجرای افسانهی یه سبک ابرقهرمانی روبهرو بشم، اما اینطور نبود» خلاصه کاملا با عنوان و محتوا و جلد و ژانر رمان همخوانی نداره! البته ژانر تخیلی در خلاصه دیده شده. خلاصه لو دهنده نبود و اطلاعات کافی به خواننده نداده این مورد باعث جذب شدن خواننده بشه اما برای نوشتن خلاصه طبق عنوان و ژانر و محتوا باید باشه.
جلد اثر:
جلد یک اثر نیز در داستان تاثیر داره، جلد باید همخوانی با عنوان اثر و ژانر باشه و تصویر اولیه حال و هوای اثر متناسب باشه. جلد یک پسر غمگین و رنگ آن تیره است با محتوای اثر همخوانی داره« سیاوش گذشته و زندگی تراژدی داره با داستانش میتونه جلد همخوانی داشته باشه» اما ژانرهای اثر با جلد همخوانی نیستن، ژانر جنایی و معمایی و تخیلی در جلد دیده نمیشه یک پسر تنها و غمگین، با ژانر جنایی هیچ ارتباطی نداره! جلد فاقد تکست اثر است، تکست میتونه شعر یا جمله مهم اثر باشه، تکست باعث جذب خواننده بشه. بهتره روی انتخابی جلد بیشتر دقت میشد! فونت کلمات با تصویر و رنگ همخوانی دارن و جذاب هستن.
مقدمه:
مقدمه یا به زبان ساده یک آغاز و سر آغاز برای یک اثر، مقدمه یک نوع آمادگی برای بیان احساسات و عواطب «شخصیت» هست، مقدمه باید با حال و هوای اثر رابطه داشته باشه؛
مقدمه رمان با ژانرها همخوانی ندارد « درباره خود نویسنده که داشت رمان سیاوش میخونه و به اتفاقات تراژدی و عشق ناکام اشاره شده» درسته مقدمهی نوشته شده زیبا و مبهم است اما مقدمه باید با وقایع که قراره در آینده بیافته همخوانی داشته باشه و با ژانرهای انتخابی شده ارتباط داشته باشه « مقدمه با ژانر عاشقانه، تراژدی ارتباط بیشتری از ژانرهای منتخب شده» پس نویسنده عزیز روی مقدمه بیشتر کار کن و سعی کن ژانرهای انتخابی یا ویرایش کرد یا مقدمه را ویراش بزنی « مقدمه هم باید با محتوا ارتباط داشته باشه»
آغاز:
آغاز باید کنجکاو کننده باشه، به دور از کلیشهی و مبهم بودن آغاز بشه و باعث جذابیت بیشتر خواننده بشه، آغاز نباید اطلاعات زیادی به طور ناگهانی به خواننده منتقل کنه.
آغاز کمی شوکه کننده و کلیشهای بود، سیاوش در حمام درحال خواندن آهنگ« در رمانهای زیادی با همچنین آغازی روبهرو شدیم و نکته متفاوت بودنش در شخصیت هست ( در رمانهای دیگه شخصیت دختر بود) » از عنوان و خلاصه و جلد و ژانر در اولیه رمان دیده میشن «به عنوان خواننده یک شخصیت متفاوتی برای سیاوش در ذهنم ساختم و در آغاز با سیاوش طنز و تخس و پرشور روبهرو شدم. » برای آغاز پیش از حد معلومات داده شده و به طور صریح و مستقیم به خواننده منتقل شده. اطلاعات زیاد به طور مستقیم و ناگهانی باعث گیج شدن خواننده میشه. آغاز جذاب بود اما توصیفات و خصوصیات که سیاوش به طور مستقیم از کارکترهای دیگه گفت « خواننده بیشتر دوست داره خودش کشف کنه یا از زبان دیگر شخصیت به شخصیت دیگر اشاره بده»
میانه:
میانه باید حاوی یک نقطه اوج و دور از کلیشهی باشه و همچنین اطلاعات در میانه باید آرام آرام گفته بشه و شخصیتها و اطلاعات به طور ناگهانی داده نشه. نقطه اوج « به هیجانترین یا شورانگیزترین تنش و عالیترین لحظه در رمان» در میانه یه تنشی باید ایجاد بشه و کارکتر دنبال راهحل و گرهگشایی باشه « در میانه: سیاوش با مادرش ساغر روبهرو میشه، این تنش و ملاقات خیلی کوتاه و خلاصه شده بعد از کلی پارت تازه رمان به اوج رسیده و زود تموم شد! و به طور مستقیم اطلاعات داده شده البته وقتی سیاوش به دوران به دنیا اومدنش اشاره کرده کمی سوالات برای مخاطب ایجاد میشه اما این اوج زود تموم شد و سیاوش درگیرش نشد و به دنبال گرهگشایی مشکلش نرفت و این دیدار خیلی مهمه و نباید خلاصه یا زود به پایان برسه زیرا به میانه و نقاط اوج رمان رسید و مسئلههای غیر مهم گفتگوهای روزانه و یا رفتن به مدرسه طولانیتر از قضیه مهم! و این باعث سردی و خسته شدن خواننده میشه! نقطه اوج دیگه رابطه انا با سیاوش و رابطه سیاوش و با پدرش. این نقطه اوج حفظ شده اما زیاد از آن گفته نمیشه، سوالاتهای زیادی به ذهن خواننده میاره وباعث جذابیت رمان شده.
شخصیت پردازی:
کارکتر رمان یا همان شخصیت
در رمان بیشتر به اخلاق و رفتارهای کارکتر دیگه اشاره شده اما به ظاهری خیلی کم یا اصلا اشاره نمیشه « مثل اینکه مریم دختر خوبیه در ذهن ملاک خوبش ثبت میشه اما نمیتوان قیافه و ظاهرش را در ذهن ساخت؛ زیرا تنها اطلاع داده شده خوب بودن مریم. »
قضیه کافه نویسندگان همینطوره؛ کارکتر برای جذابیت و واقعی بودن و باور پذیری و از همه مهمتر قابل لم*س و قابل ارتباط بودن باشه. شخصیت پردازی به طور صریح و مستقیم« نویسنده یا خود کارکتر» شخصیت را شرح شده.
گاهی اگه مشخصات یکی از شخصیتهای داستان بازگو کنه، باعث جذابیت مخاطب و سرد نشدن آن باشه، مشخصات اخلاقی و رفتاری بیشتر مخاطب یا خواننده دوست داره خودش کشف کنه یا به طور غیر مستقیم بهش انتقال داده بشه.
باور پذیری اثر:
اثر علاوه بر خوانده شدن، قابلیت ماندگاری در ذهن نیز داره.
جهانی که ساخته شده باور پذیری خوب داره و باعث گیج شدن خواننده نیست و خواننده به خوبی میتونه با فضای ساخته شده ارتباط بگیره این یه مورد مثبتی در رمان هست اما فضای ساخته شده با ژانرهای منتخب شده یکی نیست « البته ژانر تخیلی در آخر میانه ناگهان وارد میشه ( دیدار روح اجداد سیاوش با سیاوش)
ایده اثر:
ایده رمان با اولیه رمان همخوانی نداره ( عنوان، ژانر، خلاصه )
ایده رمان کلیشهای( کلیشه حاشیهچینی و دور شدن از هدف اصلی رمان) بعد از ۱۹پارت به مقصد و اهداف رمان میرسه و این مورد باعث خسته شدن خواننده بشه ( یک خواننده نمیاد چندین پارت بخونه تا به پیام و هدف اصلی برسه یا به شروع رمان برسه ) در واقع ایده هرچند کلیشهای باشه میتوان با سبک نوع خود به برتر برسه!
نقاط ضعف یا همان کلیشهای بودن ( گفتگوهای روزانه، کشمشهای درونی و اتفاقاتی با هدف رمان همخوانی نداره) داستان درباره اینکه سیاوش میتونه ارواح ببینه« ارواح اجدادش» و ساغر سیاوش را دوست نداره و تنفر سیاوش به ساغر و پدرش و حال و هوای رمان باید دور این دو مورد بگرده.
زاویه دید:
زاویه دید از اول شخص« اول شخص نویسنده از زبان کارکتر یا همان شخصیت. « از زبان سیاوش» روایت میشه. زوایه دید به خوبی حفظ شده و چرخشی نبوده.
سیر و بافت اثر:
سیر در واقع به سرعت انتقال مفهوم روایت گفته میشه. از طرفی دیگه سیر روایت به میزان تند شدن کُند شدن تعادل سیرت گفته میشه.
کشمشهای درونی طولانی باعث کُندی رمان میشه « بیشتر رمان از کشمشهای درونی سیاوش هست و باعث کُندی سیرت رمان شده و باعث خسته شدن مخاطب میشه، بهتره از کشمشهای بیرونی یا کشمشهای دورنی را که اتفاقات و یا گفتههای مهم نباشه را خلاصهگیری بشه»
توصیفات بیرونی و درونی حالت کارکتر بر روی سیرت اثر میذازه « توصیفات زیاد و نداشتن گفتههای مهم باعث سیر کُندی و دور شدن از هدف و ایده رمان میشه»
پس سیر رمان به کُندی داره پیش میره و صحنههای و اتفاقات روزانه و یا اتفاقات کمتر مهم سعی بر خلاصه شدن بشه.
نسبت دیالوگ به مونولوگ:
دیالوگ ها و مونولوگ باید با ایده رمان همخوانی داشته باشه اما بیشتر دیالوگهای صحبتهای متفرقه روزانه هست که باعث کُندی شدن و از بین بردن جذابیت رمان میشه « دیالوگها بهتر است صحبتهای مهم یا خبرهای از اینده رمان باشد» دیالوگ نقش اساسی در جذب مخاطب است مونولوگهای خیلی طولانی، همه اتفاقات از طریق مونولوگها به خواننده اطلاع داده شده..دیالوگ صرفا فقط بیان حال شخصیتها و گفتگو روزانه نباشه.
در دیالوگ « توصیفات میان دیالوگ که« با مونولوگ داده میشه » از شرح حال وچهره و حرکات رفتار شخصیت درهنگام ادای دیالوگ مهم هست و این مورد در رمان کمتر رعایت شده و خواننده نمیتوانه در ذهن خود تخیل کنه و باعث از بین بردن جذابیت محتوا میشود»
«مثال: فاطمه دستش رو تکون داد و گفت:
-نه، اشتباه میکنی!

نشانه اینکه فاطمه در حین ادا کردن دیالوگ ( حرکت و واکنشی نشون داده و باعث جذابیت محتوا بشه)
فاطمه گفت:
- نه، اشتباه میکنی!

»
تعادل کیفیت و توصیفات:
توصیفات به طور صریح و مستقیم داده شده و بدون گنگ یا مبهم بودن و این مورد باعث جذب شدن محتوای رمان شده.
پیرینگ و انسجام وقایع:
ایده خوبه اما پردازش بد نویسنده باید برای پر و بالش پردازش ایده بیشتر وقت بذاره اگه پردازش همینطور بد بمونه باعث از بین بردن ایده خوب بشه. « از نظر پردازش توصیفات و خصوصیات ظاهری کم داده شده و خصوصیات اخلاقی کارکترها به صورت مستقیم داده شده و سیر کُند و دور شدن از هدف اصلی پیام اثر» باعث از بین بردن ایده خوب رمان شد!
ریتم سرعت اثر:
ریتم سرعت داستان به کُندی پیش رفت و باعث از بین بردن جذابیت رمان شده و از پیام اصلی رمان دور شد و درگیر احداث روزانه شده خواننده بعد از خواندن کلی پارت تازه به نقطه مهم و پیام اصلی میرسه اما بعد از یک پارت این اوج از بین میره! برای تعادل سرعت و ریتم داستان باید حاشیهچینی ها را حذف کرد « کلکلهای زیادی دیده میشه، گفتگوهای روزانه و کشمشهای دورنی» که زیاد با ایده رمان ارتباط نداره بهتره ازش دور شد و روی پیام و ایده اصلی کار کرد.
سبک نگارش:
سبک نگارش به خوبی رعایت شده اما کمی اشکالات داره
پهلوونم

پهلونم

همهشم

همهش

پرهام فلان فلان شدهی پاچه خوار!

بهتره از فلان یک بار استفاده بشه؛
پرهام فلان شدهی پاچه خوار

الآن

الان

- تو... تو واسه خریدن اون گردنبند سه روز اضافه رفتی مکانیکی! بعد الان من گمش کردم!

- تو واسه خریدن اون گردنبند سه روز اضافه رفتی مکانیکی بعد الان گمش کردم!

لازم نیست کلمات دوبار پشت سرهم بیاری ( میتونی بگی با لکنت گفت

)
بهتر تایپک صحیح نگارش نویسی و شکسته نویسی مطالعه کنی
تطابق ساختار ژانر با اثر:
ژانر معمایی خیلیکم رمان دیده شده « درباره گذشته سیاوش، ساغر و رابطه پدر سیاوش و با سیاوش و اینکه شخصیت مادر الان سیاوش از خوب بودن به بد بودن عوض میشه؟ و همچنین سوالاتی برای خواننده ایجاد بشه، میتونه به ژانر معمایی اشاره کرد و ( دیدن ارواح و فقط ارواح پدری و اجدادش باعث یک معما میشه» اما ژانر تخیلی در رمان دیده شده و به واقعیت نزدیکی هم دراه
اما ژانر جنایی در رمان نیست« بیشتر رمان با ژانر طنز شخصیت سیاوش و کلکلها شخصیتش و شخصیتهای دیگه باعث ایجاد ژانر طنز شده» ژانر تراژدی در اثر هم دیده میشه« زندگی گذشته و تلخ سیاوش و زندگی آینده تلخ او باعث پیدا شدن ژانر تراژدی و میشه کفت ژانر اصلی این اثر هست»
منطق درونی و وقایع و شخصیتها:
درونی و بیرونی هست و با وقایع و شخصیت ها با منطق.
ایرادات نگارشی:
«از اول تا اخر رمان زوایه دید عوض نشده است و جملههای اول شخص حفظ شده»
ایرادات نگارشی
بچهها

بچه ها

پائین

پایین
سخن منتقد:
خسته نباشی نویسنده عزیز
ایده رمان کاملا تخیلی و دور از کلیشهای بودن ولی یه سری جاها رعایت نشده و دیر نیست، میتونی ویرایش بزنی و تکونی به رمان بدی و باعث جذابیت بیشتر رمان میشه؛
عنوان: عنوان با ژانر و خلاصه و محتوا و جلد همخوانی نداشت برای انتخاب عنوان بیشتری روی هدف اصلی رمان دقت کن.
میانه رمان: میانه رمان به صورت کُندی پیش رفت و اوج صعودی رمان را از دست داد « اوج صعودی: اومدن ساغر و کشمشهای درونی و بیرونی بعد از اومدنش، به طور خلاصه این اوج از دست رفت و به طور مستقیم اطلاعات داده، میانه رمان به صورت کند پیش رفته و اوج های مهم رمان را از دست داده»
خصوصیات شخصیتها به صورت غیر مستقیم به خواننده داد بشه زیرا از آغاز تا میانه همه خصوصیاتهای شخصیتها به طور واضح دادی و باعث کنجکاوی نشدن خواننده به شخصیتها شده.
سخنی با نویسنده:
ایده جالبی بود و از خواندن و نقد کردنش لذت بردم

قلمتون مانا، دیر نشده میتونید ویرایش بزنید، پیشت هر ایرادی یک موفقیت است.