در حال تایپ داستانک کی مثل من؟ | مَمّد

نظرتون درباره‌ی کیفیت داستانک؟

  • متوسط

    رای: 0 0.0%
  • ضعیف

    رای: 0 0.0%
  • خیلی ضعیف

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    3

مَمّد

نویسنده نوقلم ادبیات
ژورنالیست
نویسنده نوقلـم
نوشته‌ها
نوشته‌ها
433
پسندها
پسندها
5,241
امتیازها
امتیازها
318
سکه
1,192
عنوان: کی مثل من؟
نویسنده: @_MmD_
ژانر: عاشقانه

h39973_img_20250722_101853_988_w9jj.jpg


خلاصه:
ماجرای یک نامه‌ی عاشقانه و جزئیاتش. آیا شما دوست دارید که معشوق آن را بخواند؟ اگر نخواند چه می‌شود؟ یا اگر آن را بخواند و نفهمد که نویسنده‌ی آن کیست؟ ببینیم که سرنوشت آن نامه و مخاطبش چیست!​
 
آخرین ویرایش:
‌‌
•°•● به نام خالق شکوفه‌های شعرِ زندگی ●•°•

i10198_2d5e13_25IMG-20241225-114904-140.jpg


‌‌

نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب «انجمن کافه نویسندگان» برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!

پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه‌ی تایپ آثار ادبی در«انجمن کافه نویسندگان» با دقت مطالعه کنید.

‌‌‌

| قوانین تایپ داستانک |


شما می‌توانید پس از 5 پست درخواست جلد بدهید.


| درخواست جلد برای آثار |


همچنین شما می‌توانید پس از 6 پست درخواست کاور تبلیغاتی بدهید.
‌‌


| درخواست کاور تبلیغاتی |


پس از گذشت حداقل 7 پست از داستانک، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد داستانک بدهید. توجه داشته باشید که داستانک های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را انجام بدهید.


| درخواست نقد داستانک |


پس از 7 پست میتوانید برای تعیین سطح اثر ادبی خود درخواست تگ بدهید.


| درخواست تگ برای داستانک |

‌‌
همچنین پس از ارسال 10 پست پایان اثر ادبی خود را اعلام کنید تا رسیدگی های لازم نیز انجام شود... .



| اعلام اتمام آثار ادبی |


اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن اثر ادبی خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود... .
‌‌

| درخواست انتقال به متروکه |



قلمتان سـ🍃ــبز


«مدیریت تالار ادبیات»

‌‌‌‌‌
 
پسری عاشق دختری بود؛ یک روز دعوایشان می‌شود و از هم جدا می‌شوند. یک سال می‌گذرد ولی پسر نمی‌تواند دختر را فراموش کند. تصمیم می‌گیرد نامه‌ای برای دختر بنویسد و از او بخواهد تا برگردد.
نامه را می‌نویسد و به پارکی که دختر همیشه آخر هفته‌ها آن‌جا می‌رفته، می‌رود. از دور دختر را می‌بیند که با یک پسر دیگر گرم صحبت کردن است. دلشکسته شده و نامه را مچاله و پرت کرده روی سبزه‌ها و می‌رود!
از قضا آن پسر دیگری که مشغول صحبت با دختر بود، دلداده‌ی دختر بوده، ولی دختر او را دوست نداشته و همچنان به نویسنده فکر می‌کرده.
پسر در آن لحظه، آخرین تلاش‌هایش را می‌کرده که بتواند دل دختر را به دست بیاورد ولی ناموفق می‌ماند و بعد از شکست خوردنش، مشغول قدم زدن روی چمن می‌شود که اتّفاقی نامه را پیدا می‌کند و مشغول خواندنش می‌شود. شیفته‌ی نامه می‌شود و فکری به سرش می‌زند؛ متن نامه را کمی تغییر می‌دهد و حفظش می‌کند، بعد پیش دختر می‌رود و آن جملات را به او می‌گوید.
دختر از آن جملات خوشش می‌آید و پیشنهاد پسر را قبول می‌کند.
بعد از دو سال، دوباره به پسر نویسنده خبر می‌دهند که اشتباه کرده و دختر، اصلاً آن فرد را دوست نداشته است.
 
عقب
بالا پایین