نظارت همراه رمان هیپنوگوجیا | ناظر : تاجر غم

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Blu moon
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

Blu moon

مدیر تالار نظارت آثار
پرسنل مدیریت
مدیر رسـمی تالار
ناظر ارشد آثار
ناظر اثـر
مشاور
نوشته‌ها
نوشته‌ها
275
پسندها
پسندها
518
امتیازها
امتیازها
93
سکه
522
نویسنده عزیز، از اینکه انجمن کافه نویسندگان را برای ارتقای قلم خود و انتشار آثار ارزشمندتان انتخاب کردید، نهایت تشکر را داریم.
لطفا پس از هر پارت گذاری در گپ نظارت اعلام کنید. تعداد مجاز پارت در روز 3 پارت می باشد. در غیر این صورت جریمه خواهید شد.
پس از هر ده پارت، رمان شما باید طبق گفته های ناظر ویرایش گردد وگرنه رمان قفل می شود.
پس از ویرایش هر پستی که ناظر در این تاپیک ارسال کرده است، آن را نقل قول زده و اعلام کنید که ویرایش انجام شده است.
از دادن اسپم و چت بی مربوط جدا خودداری کنید

نویسنده: @ballerina
ناظر: @تاجِرِ غَمتاجِرِ غَم عضو تأیید شده است.
لینک تاپیک تایپ:

 
پارت اضافه شد
 
این تاپیک رو حتما مطالعه کن.
 
یک پارت اضافه شد.
 
درود.

پارت 4

اون سال ها... ❌
اون سال‌ها... ✅

محنا شانه ای بالا انداخت ❌
محنا شانه‌ای بالا انداخت ✅

تیپ او چنان به این محله ای که می‌نشستند نمی‌خورد. ❌
تیپ او چنان به این محله‌ای که می‌نشستند نمی‌خورد. ✅

درون چشمانش حاله ای از رنگ ❌
درون چشمانش حاله‌ای از رنگ ✅

محنا از اینکه کلثوم ذره ای شعور نداشت ❌
محنا از اینکه کلثوم ذره‌ای شعور نداشت ✅

همان طور که به اطراف نگاه می‌کرد ❌
همان‌طور که به اطراف نگاه می‌کرد ✅

کمی آن طرف تر چند گلدان شکسته ❌
کمی آنطرف‌تر چند گلدان شکسته ✅

قربانی اش چیزی به اسم خوشبختی را نمی‌داند ❌
قربانی‌اش چیزی به اسم خوشبختی را نمی‌داند ✅

از این به بعد هر غریبه ای بود نمیذاری بیاد داخل ❌
از این به بعد هر غریبه‌ای بود نمیذاری بیاد داخل ✅

گوشی را گرفت و تظاهر به گرفتن شماره ای کرد. ❌
گوشی را گرفت و تظاهر به گرفتن شماره‌ای کرد. ✅

لحن هشداری و تهدید وار کلثوم جرقه ای بود ❌
لحن هشداری و تهدید‌ وار کلثوم جرقه‌ای بود ✅

همیشه آدم هایی هستند ❌
همیشه آدم‌هایی هستند ✅
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ballerina
پارت 5:

چادر گل گلی ❌
چادر گل‌گلی ✅

به نقطه ای خیره شده بود. ❌
به نقطه‌ای خیره شده بود. ✅

جرعه ای دیگر از ❌
جرعه‌ای دیگر از ✅

سری تکان داد و او هم دوباره به نقطه ای خیره شد ❌
سری تکان داد و او هم دوباره به نقطه‌ای خیره شد ✅

وقتی محنا تمام وسایل ها را گذاشت ❌
وقتی محنا تمام وسایل‌ها را گذاشت ✅
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ballerina
پارت 6:

فضای آن را تاریک تر می‌کرد ❌
فضای آن‌را تاریک‌تر می‌کرد ✅

با خش خش بی‌سیم‌ ❌
با خش‌خش بی‌سیم‌ ✅

گذشتن کم کم جاده روشن تر می‌شد ❌
گذشتن کم‌کم جاده روشن‌تر می‌شد ✅
 
پارت 7:

کم کم نمای کامپوزیتی ساختمان ❌
کم‌کم نمای کامپوزیتی ساختمان ✅

هر چه جلو تر می‌رفتند ❌
هر چه جلو‌تر می‌رفتند ✅

کمی آن‌طرف تر ❌
کمی آن‌طرف‌تر ✅

یک تاب دو نفره‌ ای ❌
یک تاب دو نفره‌ای ✅

از پله های سنگی بالا رفتند ❌
از پله‌های سنگی بالا رفتند ✅

زن ذره متوجه استرسش‌ نبود، ❌
زن ذره‌ای متوجه‌ی استرسش‌ نبود، ✅

زن خنده آرامی کرد ❌
زن خنده‌ی آرامی کرد ✅

نگاهش را به سمت‌ لیوان ها داد. ❌
نگاهش را به سمت‌ لیوان‌ها داد. ✅
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ballerina
پارت 8:

جرعه ای دیگری نوشید. ❌
جرعه‌ای دیگری نوشید. ✅

قبل از آن که زن پاسخی بدهد ❌
قبل از آنکه زن پاسخی بدهد ✅

که آن طرف سالن بود اشاره کرد ❌
که آنطرف سالن بود اشاره کرد ✅

دامنش کلوش دار بود. ❌
دامنش کلوش‌دار بود. ✅
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ballerina
عقب
بالا پایین