آغاز پرسش؛ آیا جهان "مرز" دارد؟
از کودکی، آسمان شب برایمان حکم پردهای از راز داشت. وقتی به کهکشانها خیره میشویم، شاید ناخودآگاه از خود بپرسیم:
«این همه ستاره... تا کجا ادامه دارند؟ مرز جهان کجاست؟»
اما پیش از یافتن مرز، باید اول بپرسیم:
اصلاً "جهان" یعنی چه؟
در زبان ساده، جهان یا «کیهان» به کل مجموعهای گفته میشود که شامل:
است.
و اگر بخواهیم علمیتر بگوییم:
جهان یعنی هر آنچه که میتوانیم بهطور مستقیم یا غیرمستقیم تجربه یا اندازهگیری کنیم.
---
جهان از کجا آغاز شد؟
نظریهی علمیِ اصلی دربارهی پیدایش جهان، مهبانگ (Big Bang) است. طبق این نظریه:
و این نکتهی مهم اینجاست:
---
سؤال اصلی: مرز جهان کجاست؟
وقتی میپرسیم "مرز جهان کجاست؟"، ذهن ما دنبال چیزی شبیه به لبهی یک نقشه یا انتهای یک دیوار است.
اما طبق فیزیک مدرن، جهان ممکن است:
1. بیمرز باشد اما محدود (مثل سطح کره؛ بدون لبه اما مساحت محدود)
2. نامحدود و بیمرز باشد (مثل صفحهی بیپایان؛ تا ابد ادامهدار)
3. در حال گسترش باشد (و هر آنچه "مرز" بنامیم، همیشه دورتر میشود)
---
ذهن ما خطیست؛ اما جهان شاید نه
ما جهان را بهصورت سهبعدی + زمان (چهار بعد) درک میکنیم.
اما ممکن است جهان ساختاری فراتر از این داشته باشد.
در نسبیت عام، فضا و زمان منحنی و انعطافپذیرند. جهان ممکن است خمیده باشد؛ یعنی اگر به اندازهی کافی در یک جهت حرکت کنیم، شاید دوباره به نقطهی آغاز برگردیم—بدون آنکه هرگز به «لبه» برسیم.
---
مرز جهان شاید اصلاً آن چیزی نباشد که فکر میکنیم. شاید لبهای ندارد، چون تمام فضای موجود، در حال خلقشدن و گسترش است.
در پارت بعدی، بهسراغ گسترش جهان، انبساط کیهانی، و این پرسش میرویم که:
**آیا میتوان از جهان «بیرون» رفت؟ آیا
خارج از جهان چیزی هست؟**
از کودکی، آسمان شب برایمان حکم پردهای از راز داشت. وقتی به کهکشانها خیره میشویم، شاید ناخودآگاه از خود بپرسیم:
«این همه ستاره... تا کجا ادامه دارند؟ مرز جهان کجاست؟»
اما پیش از یافتن مرز، باید اول بپرسیم:
اصلاً "جهان" یعنی چه؟
در زبان ساده، جهان یا «کیهان» به کل مجموعهای گفته میشود که شامل:
- ماده (ستارگان، سیارات، کهکشانها)
- انرژی (نور، گرما، تابشها)
- فضا و زمان
است.
و اگر بخواهیم علمیتر بگوییم:
جهان یعنی هر آنچه که میتوانیم بهطور مستقیم یا غیرمستقیم تجربه یا اندازهگیری کنیم.
---
جهان از کجا آغاز شد؟
نظریهی علمیِ اصلی دربارهی پیدایش جهان، مهبانگ (Big Bang) است. طبق این نظریه:
- حدود 13.8 میلیارد سال پیش، تمام ماده و انرژی در نقطهای بسیار چگال و کوچک متمرکز بود.
- سپس ناگهان و به شکلی غیرقابلتصور، گسترش یافت (نه انفجار!) و فضا-زمان آغاز شد.
و این نکتهی مهم اینجاست:
مهبانگ نقطهای در "فضا" نبود که جهان از آن بیرون زده باشد؛ بلکه خود فضا و زمان از آن آغاز شد.
---
سؤال اصلی: مرز جهان کجاست؟
وقتی میپرسیم "مرز جهان کجاست؟"، ذهن ما دنبال چیزی شبیه به لبهی یک نقشه یا انتهای یک دیوار است.
اما طبق فیزیک مدرن، جهان ممکن است:
1. بیمرز باشد اما محدود (مثل سطح کره؛ بدون لبه اما مساحت محدود)
2. نامحدود و بیمرز باشد (مثل صفحهی بیپایان؛ تا ابد ادامهدار)
3. در حال گسترش باشد (و هر آنچه "مرز" بنامیم، همیشه دورتر میشود)
---
ذهن ما خطیست؛ اما جهان شاید نه
ما جهان را بهصورت سهبعدی + زمان (چهار بعد) درک میکنیم.
اما ممکن است جهان ساختاری فراتر از این داشته باشد.
در نسبیت عام، فضا و زمان منحنی و انعطافپذیرند. جهان ممکن است خمیده باشد؛ یعنی اگر به اندازهی کافی در یک جهت حرکت کنیم، شاید دوباره به نقطهی آغاز برگردیم—بدون آنکه هرگز به «لبه» برسیم.
---
مرز جهان شاید اصلاً آن چیزی نباشد که فکر میکنیم. شاید لبهای ندارد، چون تمام فضای موجود، در حال خلقشدن و گسترش است.
در پارت بعدی، بهسراغ گسترش جهان، انبساط کیهانی، و این پرسش میرویم که:
**آیا میتوان از جهان «بیرون» رفت؟ آیا
خارج از جهان چیزی هست؟**