عنوان:
نام داستان در واقع معرفی هست که به خواننده معرفی میشود. عنوان اثر در نگاه اول هزار جمله در خود نهاده یک خواننده با اولین نگاه به عنوان میتواند بسیار اطلاعات را از یک اثر دریافت کند. عنوان انتخابی « آجودانیه » تک واژه است و از یک کلمه ساخته شده است. عنوان آجودانیه از دید یک مخاطب عنوان گنگ و لو دهنده نیست. در واقع عنوان آجودانیه با با ژانرهای انتخابی ( عاشقانه، تراژدی ) مرتبط نیست و ارتباطی با عنوان ندارد. مخاطب مجبور است بره سرج بزنه آجوادنیه یعنی چی؟ یک نویسنده چرا همچنین عنوانی انتخاب کرده و چه ارتباطی با ایده دارد. با سرج زدن مخاطب میفهمد یک محله در شمال شرق تهران واقع شده، پس نویسنده چرا همچنین عنوانی گذاشته؟ در واقع عنوان بیشتر گنگ است. خواننده در میانه داستان پی میبرد که چرا این عنوان انتخاب شده است. عنوان انتخابی با میانه ایده و کل ایده مرتبط است. اما عنوان آجودانیه با ژانرهای انتخابی شده مرتبط نیست. پس بهتر است بیشتر روی عنوان انتخابی شده ( آجودانیه ) بیشتر دقت کرده. آجوادنیه با جلد داستان مرتبط است.
ژانر:
ژانرهای انتخابی: « عاشقانه و تراژدی »
ژانرهای انتخابی شده باید با ایده، عنوان، خلاصه و جلد مرتبط باشد. ژانر تراژدی در رمان دیده شده است. ژانر عاشقانه میتواند زیر ژانر باشد. ژانر عاشقانه تنها از آشنا شدن کارن با بهار و عاشق شدن آنها... محور ایده با ژانر تراژدی و جنایی بیشتر ارتباط دارد. ژانر انتخابی شده با عنوان انتخابی آجودانیه ارتباطی ندارد.
جلد اثر:
جلد یک اثر نیز در جذب خواننده تاثیر دارد. جلد باید همخوانی با عنوان و ژانر اثر باشد.
جلد عنوان آجوادنیه ترکیب از دو زوج که باهم قدم میزنند. میتوانیم بگیم این دو زوج در خیابان آجوادنیه باهم قدم میزنند پس با عنوان مرتبط است اما با ژانر انتخابی شده ( تراژدی ) مرتبط نیست و تنها فقط با ژانر عاشقانه مرتبط است. زمینه، فونت، رنگ و قالب با عنوان و ژانر مرتبط است. جلد فاقد تکست است. در جذاب شدن جلد بهتر بود از یک تکست استفاده میشد.
خلاصه:
متن خلاصه باید حس و حال رمان را به مخاطب برسانند. در عوض چکیدهای پر از ابهامات و جذابیت در ارتباط با موضوع اصلی رمان داشته باشد. اندازه خلاصه سه خط است و اندازه خلاصه اولین موردی است که به چشم میآید و همانطور که خلاصه طولانی گاهی برای خواننده یک امر مورد پسند نیست. اندازه پیشنهادی بین پنج تا ده خط است. اندازه خط خلاصه استاندارد است. خلاصه از زبان کارکتر است و سن خودش را گفته ( سن جوانی دارد اما در ظاهر پیر است ) و درباره امید گفته شده است. خلاصه با عنوان و ایده و ژانرهای منتخب شده ارتباطی ندارد. خلاصه در زیاد گنگ نیست و لو دهنده کل داستان نیست. خلاصه نوشته شده باعث جذب شدن خواننده است. ولی در نوشتن خلاصه باید به چند مورد توجه کرده است« خلاصه باید با ایده همخوانی داشته باشد. با عنوان انتخابی شده همخوانی داشته باشد. با ژانر انتخابی شده همخوانی داشته باشد. »
ارکانهای میانه:
آغاز:
آغاز داستان: آغاز باید کنجکاو کننده باشد به دور از کلیشه بودن و مبهم بودن آغاز باعث جذب شدن بیشتر خواننده میشود. آغاز نباید اطلاعات زیادی را به طور ناگهانی به خواننده دهد باعث گیج شدن خواننده شود.
در آغاز از مونولوگ استفاده شده.
در آغاز از توصیفات از زندان و از اتاق بازجویی و نشان دهنده کارکتر یک زندانی است و اتفاقات که براش افتاده از آن گفته شده است. آغاز جذابی بود و باعث جذب شدن خواننده میشود و در وسط شروع خواننده به یک موضوع فکر میکند که آیا این آغاز و زندان...چه ارتباطی با عنوان دارد؟ باعث گیج شدن خواننده میشود.
در آغاز اطلاعات به طورناگهانی داده نشده و بیشتر از توصیفات استفاده شده است.
میانه:
میانه رمان در میانه باید نقطه اوج را مشخص کرد و همچنین اطلاعات را در میانه آرام آرام به خواننده منتقل کرد و شخصیتها و اطلاعات را به طور ناگهانی به خواننده ندهد. میانه باید دور از کلیشه بودن باشد. میانه داستان باید با ژانر انتخابی شده و عنوان مرتبط باشد. خواننده به میانه که میرسد میفهمد دلیل عنوان انتخابی شده چیست. آجوادنیه یک محله در شمال شرق تهران است و بهتر بگوییم پل ارتباطی عاشقانه میانه بهار و کارن است. در میانه از ژانرهای استفاده شده دیده میشود. اوج در داستان حفظ شده نقطه اوج در واقع به شورانگیزارین تنش و عالیترین لحظه داستان گفته میشود و عالیترین نقطه وقتی کارن میفهمد او در زندان نبوده و بهار مرده.. در بیمارستان بستری میشود. اتفاقات آرام آرام به خواننده منتقل داده شده است و باعث گیجی نبوده.
شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی به طور کلی دو روش از شخصیت پردازی کارکتر به خواننده منتقل داده میشود.
شخصیت پردازی بهطور صریح و مستقیم به خواننده منتقل شده است و به صورت مونولوگ از طریق زبان کارکتر به خواننده منتقل کرده است. بهتر است پرداخت مستقیم خصوصیات ظاهری از زبان یکی دیگر از شخصیتها صورت بگیرد و به طور غیر مستقیم به خواننده منتقل کند اینطور باعث بیشتر جذب شدن خواننده میشود.
توصیف:
توصیفات و اطلاعات داده شده به صورت درونی بوده. توصیفات به خوبی توضیح داده شده است و خواننده میتواند با توصیفات ارتباط برقرار بگیرد و توصیفات مکان و صداها در آغاز تا پایین توصیف شده است.
ایده:
ایده: ایده انتخابی شده دور از کلیشه بودن است و خواننده بیشتر سعی کرده حاشیههای کلیشه را دور بزند و موفق شده است. اما پیام این ایده چیست؟ آیا وفا بودن یک خانم به همسرش یا برعکس؟ همانطور نوشته یا پیامی دارد؟ و اینکه براساس واقعیت نوشته شده است؟ عنوان آجوادنیه چه ارتباطی میان ایده دارد تنها یک پل ارتباطی میان دو زوج است؟
پایان اثر:
پایان داستان که آن زن گرفته میشود و پلیسها به داد کارن میرسند. و اتفاقات به طور ناگهانی به کارن داده میشود. در پایان باز عنوان دیده میشود. پایان جالب و جذابی بوده است و به راحتی خواننده را تحت تاثیر قرار میگیرد و پایان دور از کلیشه بودن است.
توصیه منتقد:
نویسنده عزیز بهتر است بیشتر روی عنوان و خلاصه و ژانر انتخابی کار کنید.
عنوان: باید با ایده و ژانر و خلاصه مرتبط باشد.
خلاصه: باید با عنوان و ژانر و ایده مرتبط باشد.
ژانر: باید با ایده و عنوان و خلاصه مرتبط باشد.
سخن منتقد:
ایده جالب و جذابی بود و از خواندن و نقد کردنش لذت بردم

قلمتون مانا، پشت هر ایرادی یک موفقیت است