زندگینامه ابوریحان بیرونی

حدیثه خانم

نویسنده نوقلم ادبیات
منتقد
ویراستار
رمان‌خـور
نویسنده نوقلـم
نوشته‌ها
نوشته‌ها
447
پسندها
پسندها
3,143
امتیازها
امتیازها
258
سکه
2,642
ابوریحان بیرونی دانشمند به نام ایرانی است که در دروه سامانی و غزنوی زندگی می‌کرده. او جزو اولین کسانی است که برای یافتن وزن مخصوص اجسام، وقت زیادی گذاشت. ابوریحان در زمینه فلسفه، ریاضیات، تقویم، جغرافیا، تاریخ و دیگر علوم عصر خود، سرآمد دانشمندان و اندیشمندان عصر بود. شاید بی‌راه نباشد اگر ابوریحان بیرونی را بزرگ‌ترین دانشمند تمامی عصرها و علوم بدانند؛ چراکه هرچه زمان می‌گذرد، هرروز جنبه‌ای از شخصیت علمی وی پدیدار می‌شود!.
do.php
 
ابوریحان بیرونی در سوم ذی‌حجه سال ۳۶۲ قمری در اطراف کاث در خوارزم متولد شد. بیرونی در اشعارش اذعان می‌کند که از خانواده خود اطلاعی ندارد. مورخان از این سخن او چنین استنباط کرده‌اند که ابوریحان بیرونی از خانواده‌ای اشرافی نبوده است. او ۲۵ سال ابتدای زندگی خود را در شهر کاث گذراند و در آنجا به آموختن علوم فقه و الهیات، ریاضیات و نجوم مشغول شد. ابوریحان در این مدت از محضر دانشمندی چون بونصر عراقی بهره‌مند شد. در دوران جوانی با ابن‌سینا که در آن زمان نوجوان بود، مکاتبه داشته است. برخی از این مکاتبات که مربوط به فلسفه بوده، هنوز باقی مانده است. بیرونی طرفدار سلسله آل‌فریغ در خوارزم بود و با آنان نسبت دور خانوادگی داشت.
با سقوط سلسله آل فریغون، زادگاهش را به مقصد بخارا ترک کرد و به نزد امرای آل سامان رفت. گفته شده ابوریحان بیرونی در رفتن به بخارا به‌قدری عجله کرد که نتوانست تحقیقاتش را با خود همراه ببرد. ابوریحان در بخارا به دیدار امیر منصور سامانی رفت و امیر از او حمایت کرد.
ابوریحان زمانی که از حمایت آل سامان برخوردار شد، به‌راحتی سفرهای خود را در پیش گرفت. او به گرگان رفت و با امیر قابوس بن وشمگیر دیدار کرد و مدتی را در دربارش ماند. ابوریحان بیرونی اولین کتاب خود یعنی کتاب «آثارالباقیه عن‌القرون الخالیه» را در گرگان نوشت و آن را به امیر قابوس بن وشمگیر تقدیم کرد. پس از آن به ری رفت، در این زمان به فقر دچار شده بود؛ اما امرای آل بویه به او توجهی نکردند. مدتی در ری ماند و توانست دوستانی در این شهر پیدا کند و از طریق آن‌ها اوضاع مالی خود را بهبود دهد. او با دو ریاضی‌دان به نام کوشیار گیلانی و ابومحمود خجندی آشنا شد که منجم نیز بودند. خجندی دستگاهی برای رصد ستارگان ساخته بود و بیرونی رساله‌ای در توضیح این دستگاه نوشت.
 
ابوریحان بیرونی بعد از ری، به دربار آل باوند رفت و در آنجا کتاب « مقالید علم الهیئه ما یحدث فی سطح بسیط الکره » را تالیف کرد و سپس دوباره به گرگان بازگشت. ابوریحان بیرونی در مدتی که در گرگان بود، تلاش کرد قطر زمین را اندازه‌گیری کند. این مسئله برای ابوریحان اهمیت زیادی داشت؛ اما قابوس او را حمایت نکرد و سبب دلسردی ابوریحان شد و نتوانست کار را تمام کند. ابوریحان تلاش کرد تا امیر دیگری را با خود همراه کند تا بتواند کار را تمام کند؛ اما توفیق نیافت، پس تصمیم گرفت به زادگاهش به دربار آل مامون برود و با آن‌ها صلح کند.
ابوریحان بیرونی پیش از رفتن به خوارزم و درگاه آل مامون، در گرگان دو خسوف را رصد کرده بود. رفتن ابوریحان به خوارزم مصادف با روی کار آمدن ابوالعباس مامون بود. در دوره او ابوریحان بیرونی ارج و قرب زیادی در دربار آل مامون پیدا کرد. ابوریحان هفت سال مشاور ابوالعباس مامون بود و آن‌قدر معتمد او شده بود که امیر وی را به سفرهای سیاسی می‌فرستاد. ابوریحان بیرونی علاقه‌ای به فعالیت‌های سیاسی نداشت؛ چون او را از کارهای علمی باز می‌داشت و سفرهای او سبب حسادت بسیاری از مردان سیاست می‌شد.
ابوریحان بیرونی از حمایت درباریان برای توسعه دادن تحقیقات خود بهره می‌برد.
ابوریحان بیرونی در حدود سال‌ ۴۰۷ هجری قمری به کار رصد مشغول شد. او رصدهای خود را در کاخ مامون بن مامون در دربار خوارزم انجام می‌داد. ابوریحان در این زمان با حمایت‌های امیر، دستگاه رصدی ساخته و نام آن را «حلقه شاهیه» نهاده بود. این آخرین رصد او در خوارزم بود؛ چون امیر در این سال به دست سربازانش کشته شد و محمود غزنوی در حمله‌ای خوارزم را به تصرف خود درآورد.
در چهار مقاله نظامی سمرقندی ذکر شده که محمود غزنوی از دربار خوارزم خواست که دانشمندان را به دربار غزنه بفرستد. ابن‌سینا و جرجانی، دانشمندان هم‌عصر ابوریحان، به گرگان رفتند تا در خوارزم با سلطان محمود روبه‌رو نشوند؛ اما ابوریحان بیرونی راه غزنه را در پیش گرفت. برخی منابع تاریخی نیز بر این عقیده‌اند که ابوریحان بیرونی بعد از فتح خوارزم توسط غزنویان، به‌عنوان اسیر به غزنه برده شد.
 
ابوریحان بیرونی باقی عمر خود را در دربار غزنه زیست؛ اما نتوانست با سلطان محمود ارتباط نزدیکی برقرار کند. وی در غزنه اوضاع خوبی نداشت و در آثارش که در این زمان نوشته، گلایه‌ها کرده و از خداوند خواسته که خیلی زود وی را از آزمون الهی رهایی دهد. ابوریحان بیرونی در مقدمه کتاب «تحدید نهایات الاماکن» به اسارت خود در دربار غزنوی اشاره کرده است. وی در غزنه به کار رصد مشغول بود و در لشکرکشی سلطان محمود به هند، او نیز به‌همراه لشکر غزنوی، راهی هند شد.
ابوریحان بیرونی در سفرهایی که به هند داشت، به فرهنگ این کشور علاقه‌مند شد. وی در کتاب آثارالباقیه اشاراتی به برخی از این موارد کرده است. ابوریحان با وجود اینکه بیشتر از ۵۰ سال سن داشت، سانسکریت و علوم هندی را در هند آموخت. یادگیری سانسکریت سبب شد که او آثار هندوان را به‌طور مستقیم مطالعه کند. ابوریحان در زمان حضور در غزنه چندین سفر به هند داشت و بعد از آن، پس از هفت سال تحقیق، کتاب «تهدید النهایات الاماکن» را به پایان رساند. در این کتاب نوشته است که چگونه در هند با استفاده از اسطرلاب به‌اندازه‌گیری قطر زمین پرداخته است.
ابوریحان در دوره شاهی سلطان محمود، مسعود، مودود و حتی عبدالرشید زیست و همان جا درگذشت. علت درگذشت ابوریحان بیرونی در منابع تاریخی مشخص نشده است، به نظر می‌رسد کهولت سن، علت اصلی مرگ وی بوده است؛ چون سن بالای او سبب نابینایی وی در پایان عمر شده بود و توانایی نوشتن نداشت. ابوریحان در پایان عمر برای نوشتن از دستیار استفاده می‌کرد. ابوریحان بیرونی در هنگام مرگ بیشتر از ۸۰ سال عمر داشت.
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 3)
عقب
بالا پایین