شاید مشهورترین فرقه مذهبی که در مورد آن شنیدهاید «خانواده مانسون» باشد. این فرقه در واقع گروهی بود که در سال ۱۹۶۷ در سانفرانسیسکو توسط چارلز مانسون شکل گرفت و سال بعد به لس آنجلس منتقل شد؛ جایی که او تلاش کرد همراه با اعضای گروه در دنیای موسیقی به شهرت برسد اما شکست خورد.
مانسون که شیفته آهنگ «Helter Skelter» از گروه بیتلز بود، از این عبارت برای شروع جنگی نژادی که به گفته او در دنیای آخرالزمانی بسیار به کار خواهد آمد استفاده کرد.
در آگوست سال ۱۹۶۹، او گروهی از شاگردان و مریدان خود را به خانه ای در بندیکت کنیون فرستاد و از آن ها خواست هر کس که در خانه است را به قتل برسانند تا قتل این افراد را به گردن سیاهپوستان بیندازند. مانسون بر این باور بود که اگر جنگ نژادی آغاز شود، سیاهپوستان برنده خواهند شد. با این ایده، او نقشهای کشید. او و مریدانش در خانه ای سری در زیر دره مرگ پنهان میشدند و پس از پایان جنگ نژادی، به عنوان رهبران دنیای جدید خود را نشان خواهند داد.
جامعه آتریوس یک فرقه مذهبی بود که در اواسط دهه ۱۹۵۰ توسط یک راننده تاکسی بریتانیایی شکل گرفت. این فرقه آموزه های دینی نسبتاً جدیدی داشت و بر این باور بود که تعدادی «اربابان فضایی» از جمله ونوس و مشتری بر سرنوشت بشریت حکمرانی می کنند. علاوه بر این آن ها به شدت به دعا کردن باور داشته و سعی می کردند با «شارژ روحی» زمین راه را برای «ارباب آینده» باز کنند که یک شخصیت مسیحایی بوده و قرار بود با یک سفینه پرنده که به یک اسلحه جادویی مجهز بود و قدرت آن از تمامی ارتش ها و تجهیزات نظامی مدرن بیشتر بود به زمین می آمد. این گروه بر این باور بودند که این شخصیت در کالبد رهبر گروه تبلور خواهد یافت.
در دهه ۱۹۵۰، جیم جونز که اهل ایندیانا بود یک کلیسا را راه اندازی کرد که به ادعای او هدف از تاسیس آن ترویج سوسیالیزم و عدالت بود. عقاید این کلیسای جدید بر اساس آموزه های دین مسیحی بود. با گذشت سال ها بر تعداد پیروان این کلیسا افزوده شد تا این که در دهه ۱۹۷۰، جونز پیروانش را به کالیفرنیا منتقل کرده و یک جامعه جداگانه تاسیس کرد. جونز بر این باور بود که جنگ هسته ای قریب الوقوع است از این رو بار دیگر همراه با پیروانش به گویانا نقل مکان کرد. گروه او برای سالیان متمادی در آنجا زندگی کردند اما رفته رفته اعضای سابق این کلیسا شروع به انتقاد از آن کردند. با افزایش انتقادها از این کلیسا و آموزه های آن، بخش امنیتی این کلیسا شروع به تیراندازی به سمت معترضان کرد. سپس جونز به پیروانش دستور داد که یک پودر حاوی ترکیبات سیانور را همراه با نوشیدنی سر بکشند که با این کار بیش از ۹۱۸ نفر از پیروان او دست به خودک*شی زدند. این کشتار، بزرگ ترین کشتار جمعی غیرنظامیان در طول تاریخ ایالات متحده تا قبل از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بود
فرقه «دروازه بهشت» توسط مارشال اپل وایت و بونی نتلز در دهه ۱۹۷۰ شکل گرفت و یک فرقه مذهبی بر اساس اصول ریاضتی بود که باورهای پیچیده ای در مورد موجودات و سفینه های فضایی داشته و بر این باور بودند که زمین بزودی نابود شده و از نو شکل خواهد گرفت. بعد از این که نتلز در سال ۱۹۸۵ درگذشت، اپل وایت تصمیم گرفت که گروه خود را به فراتر از آنچه که تا آن زمان رفته بودند ببرد. در سال ۱۹۹۷، وی ادعا کرد که سیارک هیل-پوپ یک سفینه فضایی به همراه خود خواهد داشت. وی پیروان خود را متقاعد ساخت که این سفینه فضایی اعضای فرقه دروزازه بهشت را با خود به دیگر سطوح هستی خواهد برد. اپل وایت همراه با ۳۸ نفر از پیروانش در حالی که در یک خانه اجاره ای در سن دیگو زندگی می کردند با ترکیب کردن داروی فنوباربیتال و سس سیب دست به خودک*شی زدند. تمامی افراد این فرقه مذهبی در زمان مرگ لباس های متحد الشکلی به تن داشتند، کفش های نایک و ۵٫۷۵ دلار در جیب هر کدام از آن ها. سایت رسمی دروازه بهشت هنوز برقرار بوده و توسط دو نفر از اعضای باقی مانده گروه مدیریت می شود.
آوم شینریکیو یک فرقه مذهبی خوفناک ژاپنی بود که توسط شوکو آساهارا در سال ۱۹۸۴ تاسیس شد. این گروه زمانی خبرساز شد که آساهارا اعضای گروه را موظف کرد که برای عضویت مبالغی را پرداخت کنند و در صورتی که برخی از این خواسته سرباز می زدند محبوس شده تا زمانی که به این خواسته تن می دادند. به گفته وی، خیلی زود یک نبرد هسته ای با محوریت ایالات متحده شکل می گرفت و تنها پیروان او زنده می ماندند. در سال ۱۹۹۵ این گروه یک حمله شیمیایی با گاز سارین را در مترو توکیو به انجام رساند که به مرگ ۱۲ نفر و مجروح شدن بیش از ۵۰ نفر دیگر منجر شد. بعد از این حمله، دولت ژاپن تحقیقاتی را آغاز کرده و دریافت که این گروه در قتل یک حقوقدان به نام تسوتسومی ساکاموتو که بر علیه رهبر گروه اقدام کرده بود نیز دست داشته اند. این گروه حتی همسر و فرزند او را نیز به قتل رسانده بودند.
فرقه مذهبی خانواده یکی از بدنام ترین فرقه های مذهبی استرالیا بود . آن هملیتون بایرن، یک معلم یوگای زیبا، کاریزماتیک، متوهم و البته خطرناک بود که پیروانش را متقاعد کرده بود که او خداست. از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۵ او توانست کودکان بسیاری را از طریق شیادی در موارد حضانت، از طریق دیگر اعضای گروه و با آدم ربایی دور خود جمع کند. سپس آنها را بدور از جهان بیرون و مانند فرزندان خود بزرگ کرد. این کودکان موهای خود را رنگ کرده و لباس های متحد الشکل میپوشیدند. آنها بر این باور بودند که آن مادر واقعی آن ها و مسیح زنده است. این کودکان توسط زنان پیرو آن همیلتون که با نام «خالهها» شناخته میشدند مورد تنببه قرار میگرفتند. این کودکان مجبور بودند داروهای روانگردان مانند ال اس دی بخورند و بدین ترتیب از لحاظ روانی بشدت آسیب دیده بودند. وجود این فرقه تنها در اواسط دهه ۸۰ و بعد از اینکه یکی از اعضای اخراجی فرقه دست به افشاگری زد توسط پلیس کشف شد. در طی یک عملیات بزرگ تمامی کودکان نجات داده شدند هرچند خاطرات تلخ گذشته برای همیشه همراه آنان باقی ماند.
گروه شوالیه های مقدس گروهی از جنگجویان مذهبی بود که توسط کلیسای کاتولیک روم تشکیل شده بود و در دوران قرون وسطی در جنگ های صلیبی شرکت داشتند. یک فرقه مذهبی مشابه در سال ۱۹۸۴ توسط جوزف دی مامبرو و لوک ژوره تشکیل شد و بعد از ۱۰ سال دست به قتل زدند. در اکتبر ۱۹۹۴، اعضای این فرقه یک بچه سه ماهه را به قتل رساندند زیرا بر این باور بودند که نوزاد مذکور ضد مسیح است. در ماه های آینده موجی از قتل و خودک*شی در قسمت های غرب سوییس و ایالت کبک کانادا گزارش شد. اغلب قربانیان با یک گلوله که به سر آن ها شلیک شده بود کشته شده بودند و یک کیسه پلاستیکی نیز روی صورت آن ها کشیده شده بود. همچنین جنازه ها به شیوه ای خاص قرار گرفته بودند که نشان می داد مراسمی مذهبی در جریان بوده است. روی هم رفته بیش از ۳۰ نفر به قتل رسیده و نزدیک به ۱۵ نفر نیز در طی این مراسمات مذهبی دست به خودک*شی زدند.