⊹به نام خدا⊹
تعریف داستان کوتاه
داستان کوتاه گونهای از ادبیات داستانی است که حجمی کمتر از رمان دارد و تنها بخشی محدود از زندگی یا یک رویداد خاص را روایت میکند.
در این نوع داستان، نویسنده بر یک موضوع، احساس یا حادثه متمرکز است و از پرداختن به جزئیات فرعی پرهیز میکند.
ویژگیها و تفاوتها
در حالی که رمان فرصت پرداختن به ابعاد گوناگون زندگی شخصیتها را فراهم میکند، داستان کوتاه تنها بر یک موقعیت یا لحظهی خاص تمرکز دارد.
ایجاز(خلاصه بودن)، ویژگی اصلی آن است؛ هر واژه باید در خدمت اثر باشد.
شخصیتها اندکاند و تحول گستردهای ندارند.
هر عنصر داستانی باید در راستای پیام یا حادثهی مرکزی بهکار رود تا ساختاری منسجم پدید آید.
دیدگاه ادگار آلن پو
به گفتهی ادگار آلن پو:
«داستان کوتاه قطعهای تخیلی است که بر یک حادثهی واحد ـ مادی یا معنوی ـ تمرکز دارد و باید از آغاز تا پایان در مسیر واحدی حرکت کند تا اثری یگانه بر خواننده بگذارد.»
او همچنین معتقد بود:
«داستان کوتاه باید در یک نشست (میان نیم تا دو ساعت) خوانده شود و همهی اجزای آن در جهت ایجاد یک تأثیر واحد بهکار روند.»
تاریخچهی داستان کوتاه
رماننویسی مدرن با اثر دنکیشوت از میگل دسروانتس در قرن هفدهم آغاز شد، اما داستان کوتاه بهصورت مستقل در اوایل قرن نوزدهم شکل گرفت.
بااینحال، ریشههای آن را میتوان در دکامرون اثر بوکاچیو و حکایتهای کنتربری اثر چاوسر جستوجو کرد.
در ایران نیز گلستان سعدی با وجود شباهت ساختاری، بهدلیل نبود شخصیتپردازی مدرن، در قالب داستان کوتاه امروزی نمیگنجد.
دو نویسندهی برجسته، ادگار آلن پو در آمریکا و نیکلای گوگول در روسیه، پایهگذاران این قالباند.
پس از آنان، گی دو موپاسان، آنتوان چخوف، او. هنری، جیمز جویس، همینگوی و فاکنر مسیر آن را گسترش دادند.
در قرن بیستم، با رشد زندگی صنعتی و کمبود وقت برای مطالعه، نهضت کوتاهنویسی رونق گرفت و داستان کوتاه به یکی از پرخوانندهترین گونههای ادبی تبدیل شد.
حجم داستان کوتاه
حجم مشخص و ثابتی برای داستان کوتاه وجود ندارد و در فرهنگها و سبکهای مختلف فرق میکند.
بهطور معمول، داستان کوتاه بین هزار تا دههزار کلمه دارد. اگر از این کمتر باشد، آن را «روایت کوتاه» یا «داستان برقآسا» مینامند و اگر بیشتر باشد، به آن «داستانکوتاه بلند» میگویند.
در ایران، بیشتر داستانهای کوتاه امروزی حدود دو تا پنج هزار کلمه دارند.
با این حال، معیار اصلی تشخیص داستان کوتاه تعداد کلمات نیست، بلکه تمرکز بر یک موقعیت و روایت فشرده و دقیق است.
عناصر اصلی داستان کوتاه
هر داستان کوتاه از چند بخش مهم تشکیل میشود که با هم ساختار اثر را میسازند:
1.موضوع: ایده یا مفهوم کلی داستان، مثل عشق، ترس، مرگ یا تنهایی.
2.درونمایه (مضمون): پیام یا اندیشهای که نویسنده میخواهد از دل داستان منتقل کند.
3.زمان و مکان: جایی که حوادث در آن رخ میدهد و فضای داستان را میسازد.
4.طرح (پیرنگ): ترتیب رویدادها بر اساس رابطهی علت و معلولی؛ شامل آغاز، گسترش، اوج و پایان است.
5.شخصیت: افرادی که در داستان حضور دارند و ماجرا را پیش میبرند. در داستان کوتاه معمولاً تعدادشان کم است و تغییر زیادی نمیکنند.
6.کشمکش (تضاد): درگیری میان نیروهای مخالف در داستان، که میتواند درونی (در ذهن شخصیت) یا بیرونی (با افراد، جامعه یا طبیعت) باشد.
7.زاویهی دید: دیدگاهی که از طریق آن داستان روایت میشود، مثل اولشخص، سومشخص محدود یا دانای کل.
جمعبندی
داستان کوتاه اثری فشرده، منسجم و هدفمند است که در آن نویسنده، شخصیت یا رویدادی محدود را به تصویر میکشد تا تأثیری یگانه و ماندگار در ذهن خواننده برجای گذارد.
برای نوشتن یک داستان کوتاه موفق:
1. ایدهای ساده اما تأثیرگذار پیدا کنید.
2. شخصیتی بسازید که مخاطب با او احساس نزدیکی کند.
3. کشمکش را زود وارد کنید تا خواننده در همان خطوط اول غرق شود.
4. جزئیات را دقیق و حسابشده بنویسید.
5. پایانی ماندگار خلق کنید؛ نه لزوماً شگفتانگیز، اما طنیندار و احساسی.
باتشکر از همراهی شما
[مدیریت تالار تایپ رمان]
داستان کوتاه گونهای از ادبیات داستانی است که حجمی کمتر از رمان دارد و تنها بخشی محدود از زندگی یا یک رویداد خاص را روایت میکند.
در این نوع داستان، نویسنده بر یک موضوع، احساس یا حادثه متمرکز است و از پرداختن به جزئیات فرعی پرهیز میکند.
در حالی که رمان فرصت پرداختن به ابعاد گوناگون زندگی شخصیتها را فراهم میکند، داستان کوتاه تنها بر یک موقعیت یا لحظهی خاص تمرکز دارد.
ایجاز(خلاصه بودن)، ویژگی اصلی آن است؛ هر واژه باید در خدمت اثر باشد.
شخصیتها اندکاند و تحول گستردهای ندارند.
هر عنصر داستانی باید در راستای پیام یا حادثهی مرکزی بهکار رود تا ساختاری منسجم پدید آید.
به گفتهی ادگار آلن پو:
«داستان کوتاه قطعهای تخیلی است که بر یک حادثهی واحد ـ مادی یا معنوی ـ تمرکز دارد و باید از آغاز تا پایان در مسیر واحدی حرکت کند تا اثری یگانه بر خواننده بگذارد.»
او همچنین معتقد بود:
«داستان کوتاه باید در یک نشست (میان نیم تا دو ساعت) خوانده شود و همهی اجزای آن در جهت ایجاد یک تأثیر واحد بهکار روند.»
رماننویسی مدرن با اثر دنکیشوت از میگل دسروانتس در قرن هفدهم آغاز شد، اما داستان کوتاه بهصورت مستقل در اوایل قرن نوزدهم شکل گرفت.
بااینحال، ریشههای آن را میتوان در دکامرون اثر بوکاچیو و حکایتهای کنتربری اثر چاوسر جستوجو کرد.
در ایران نیز گلستان سعدی با وجود شباهت ساختاری، بهدلیل نبود شخصیتپردازی مدرن، در قالب داستان کوتاه امروزی نمیگنجد.
دو نویسندهی برجسته، ادگار آلن پو در آمریکا و نیکلای گوگول در روسیه، پایهگذاران این قالباند.
پس از آنان، گی دو موپاسان، آنتوان چخوف، او. هنری، جیمز جویس، همینگوی و فاکنر مسیر آن را گسترش دادند.
در قرن بیستم، با رشد زندگی صنعتی و کمبود وقت برای مطالعه، نهضت کوتاهنویسی رونق گرفت و داستان کوتاه به یکی از پرخوانندهترین گونههای ادبی تبدیل شد.
حجم مشخص و ثابتی برای داستان کوتاه وجود ندارد و در فرهنگها و سبکهای مختلف فرق میکند.
بهطور معمول، داستان کوتاه بین هزار تا دههزار کلمه دارد. اگر از این کمتر باشد، آن را «روایت کوتاه» یا «داستان برقآسا» مینامند و اگر بیشتر باشد، به آن «داستانکوتاه بلند» میگویند.
در ایران، بیشتر داستانهای کوتاه امروزی حدود دو تا پنج هزار کلمه دارند.
با این حال، معیار اصلی تشخیص داستان کوتاه تعداد کلمات نیست، بلکه تمرکز بر یک موقعیت و روایت فشرده و دقیق است.
هر داستان کوتاه از چند بخش مهم تشکیل میشود که با هم ساختار اثر را میسازند:
1.موضوع: ایده یا مفهوم کلی داستان، مثل عشق، ترس، مرگ یا تنهایی.
2.درونمایه (مضمون): پیام یا اندیشهای که نویسنده میخواهد از دل داستان منتقل کند.
3.زمان و مکان: جایی که حوادث در آن رخ میدهد و فضای داستان را میسازد.
4.طرح (پیرنگ): ترتیب رویدادها بر اساس رابطهی علت و معلولی؛ شامل آغاز، گسترش، اوج و پایان است.
5.شخصیت: افرادی که در داستان حضور دارند و ماجرا را پیش میبرند. در داستان کوتاه معمولاً تعدادشان کم است و تغییر زیادی نمیکنند.
6.کشمکش (تضاد): درگیری میان نیروهای مخالف در داستان، که میتواند درونی (در ذهن شخصیت) یا بیرونی (با افراد، جامعه یا طبیعت) باشد.
7.زاویهی دید: دیدگاهی که از طریق آن داستان روایت میشود، مثل اولشخص، سومشخص محدود یا دانای کل.
داستان کوتاه اثری فشرده، منسجم و هدفمند است که در آن نویسنده، شخصیت یا رویدادی محدود را به تصویر میکشد تا تأثیری یگانه و ماندگار در ذهن خواننده برجای گذارد.
1. ایدهای ساده اما تأثیرگذار پیدا کنید.
2. شخصیتی بسازید که مخاطب با او احساس نزدیکی کند.
3. کشمکش را زود وارد کنید تا خواننده در همان خطوط اول غرق شود.
4. جزئیات را دقیق و حسابشده بنویسید.
5. پایانی ماندگار خلق کنید؛ نه لزوماً شگفتانگیز، اما طنیندار و احساسی.
باتشکر از همراهی شما
[مدیریت تالار تایپ رمان]
آخرین ویرایش: