مصاحبه مصاحبه با نویسنده رسمی انجمن [مَمًد]

[زهرا سلطانزاده]

هوالکافی

متن مصاحبه با نویسنده رسمی رمان جناب محمد
@مَمّد​

 

[زهرا سلطانزاده]

۱- با سلام، لطفا در ابتدا خودتون رو به مخاطب های ما معرفی کنید.
سلام سلام، محمد هستم ۲۴ ساله از تهران.
۲- لطفا آثار خودتون رو برای شناخت بیشتر معرفی کنید.
رمان پرتره، داستان کوتاه آجودانیه، دلنوشته رویای وارونه، داستک‌های یک بهمن خاطره، کی مثل من؟، وقتی برای ماه دست تکان دادم، سوگنامه‌ای برای گرگ روباه و خر، تلکه، مهلکه‌ی خودساخته.
۳- ایده‌های رمان یا داستان هاتون رو از کجا پیدا می‌کنید؟
معمولاً از جای ویژه‌ای نیست.
۴- کدوم شخصیت از رمانتون رو دوست دارید؟ چرا؟
از رمانم؟ از رمانم کسی رو اونقدرزیاد دوست ندارم، اما از نوشته‌های دیگه‌ام، اون پسری که توی داستانک وقتی برای ماه دست تکان دادم هست رو دوست دارم.
۵- نوشتن رو از کی شروع کردید؟ فکر می‌کردید یک روز به اینجا برسید؟
از زنگ انشای کلاس پنجم ابتدایی، یه انشا نوشتم درباره‌ی یه روز بارونی که یه پسر به اسم جک سعی میکنم از زیر بارون به یه سرپناهی برسه تا خیس نشه و توی راه یه گربه رو می‌بینه و بقیه ماجرا... . به کجا رسیدم؟
۶- نویسنده و کتاب مورد علاقه تون کی و چی هستن؟
کتابِ گریز دلپذیر از آنا گاوالدا رو پیشنهاد می‌دم. ولی کتاب و نویسنده‌ای که خیلی دوست دارم؛ شاهنامه و فردوسی.
۷- نویسندگی الویت چند شماست؟
خیلی دوست داشتم اول باشه، ولی نیست متاسفانه.
۸- کدوم ژانر رو برای نوشتن ترجیح می‌دید؟ چرا؟
عاشقانه یا تراژدی، دیگه عادت کردم به این سبکی نوشتن.
۹- پیشنهادتون برای نویسنده‌هایی که تازه تصمیم به نوشتن گرفتن، چی هست؟
وسواس خیلی زیاد روی نوشتتون، قاتل استعدادتون می‌شه. چیزی که نوشتین و مقبوله رو بذارین تا خونده بشه. گام به گام و اثر به اثر سعی کنین قلمتونو قوی‌تر کنین. اگه سعی کنین از همون اولِ اول یه کار بی نقص بذارین، ممکنه خسته و دلزده بشین و کلا رهاش کنین.
۱۰- چه طور فهمیدید که اهل نوشتن هستید؟
از زنگ انشای چندین سال بعد از اون زنگ انشای کلاس پنجم
۱۱- نویسندگان و شاعران قاعدتا دفترچه یادداشت همیشه به همراه دارند، (دفترچه مجازی) شما چطور؟
من معمولا توی نوت گوشی ثبت میکنم.
۱۲- نوشته هاتون رو چه مقدار بازنویسی می‌کنید؟
هزار بار، انقدر زیاد که دیگه وقتی میذارمش برای خوندن. خودم حالم بهم می‌خوره از دوباره خوندنش.
۱۳- آیا آثار خودتون رو نقد می کنید؟
قبل از اینکه بذارمش برای خوندن شاید، ولی بعدش نه.
۱۴- نظرتون درمورد شروع داستان یا رمان چیست؟
شروع خیلی خوبه، پایان عذابه، عذابببب.
۱۵- نام داستان یا رمان خودتون رو کی و چگونه انتخاب می‌کنید؟
من گاهی پیش اونده که حتی اول نامو انتخاب کردم، بعد برای اون نام داستان نوشتم. ولی جدیدا سعی می‌کنم بعد از تموم شدن داستان این کارو کنم.
۱۶- آیا در داستان موقعیتی رو تشریح کرده اید که تجربه درستی از آن نداشته باشید؟
بله، در آجودانیه.
۱۷- چند درصد بالایی از نوشته‌هایتان بر تجربه شخصی استوار است؟
۸۰ درصد یا بالاتر. نه اینکه زندگی خودمو نوشته باشم، نه. یعنی ریشه در خودم داره.
۱۸- شیوه شما برای تبدیل یک شخصیت واقعی به یک شخصیت داستانی چگونه است؟
اینکارو انجام نمیدم، سعی می‌کنم یه شخصیت رو خودم بسازم. برای ساختنش هم سعی می‌کنم اون شخصیت رو توی اون موقعیتی که در داستان براش پیش اونده تصور کنم و ببینم الان اون شخص چه کاری رو احتمالا انجام می‌ده.
۱۹- در حین نوشتن تا چه اندازه مسائل فنی داستان نویسی رو رعایت می‌کنید؟
از نظر خودم زیاد.
۲۰- تا چه اندازه با نوآوری در ادبیات موافق هستید؟
نوآوری از چه نظر؟ از نظر خوب، بسیار.
۲۱- به نظر شما چه تفاوتی بین یک نویسنده و یک فرد عادی وجود دارد؟
تفاوت در نوع رویا پردازی
۲۲- در نوشتن چقدر از روان شناسی کمک می‌گیرید؟
جدیدا خیلی، قبلا هم بود، ولی نه انقدر زیاد.
۲۳- عکس العمل شما نسبت به نقدهای کوبنده آثارشما چیست؟ و چگونه نقدی بوده است؟
واکنش صادقانم در برابر نقد‌ی که عجولانه یا ناصحیح باشه، که به نویسنده‌های دیگه هم توصیه‌اش می‌کنم اینه: ندیدم، نخوندم، نشنیدم!
۲۴- معمولا کجا می‌نویسید؟
نوت گوشی، پر از داستان‌های نصفه کاره و یا تموم شده‌ی گذاشته نشدست.
۲۵- عادت‌های خاصی هم برای نوشتن دارید؟
نه، ولی بعد از اینکه نوشتنو تموم می‌کنم، انگار کوه کندم، به شدت خسته می‌شم، برا همین زیاد کار جدیدی نمی‌ذارم.(اینو هیچوقت نگفته بودم). و این خستگی هم با خوندن یه نطر خوب از کسی که داستان رو می‌خونه به کلی از بین می‌ره.
۲۶- آیا تا به حال بازخورد جالبی از مخاطب‌های کتابتون داشته‌اید که برای خودتون پررنگ باشد؟
اره یه بار یکی از دوستام توی یه انجمن دیگه برام عکس نوشته درست کرده بود از داستان کوتاه آجودانیه و داستانک مهلکه‌ی خود ساخته. خیلی بهم چسبید.
۲۷- الان در حال خواندن چه کتابی هستید؟
کتاب جدیدی شروع نکردم. همون گریز دلپذیر رو قبلا تموم کردم.
۲۸- کلام آخرتون رو لطفا بگید
تشکر بابت احترامی که گذاشتین و لطفی که به من داشتین. امیدوارم تمام بچه‌های نویسنده، مخصوصا بچه‌های انجمن خودمون به بالاترین مراتب نویسندگی برسن و همون طور ستاره بمونن و بدرخشن.

ممنون از همکاری شما.