نقد و بررسی دلنوشته محروم از مهر | منتقد: .Mahsa

دالسین

مدیر آزمایشی تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
منتقد
منتقد ادبی
ناظر ارشد آثار
نویسنده نوقلـم
نوشته‌ها
نوشته‌ها
231
پسندها
پسندها
834
امتیازها
امتیازها
133
سکه
1,468
4ad722_25aa2b11-25IMG-20250611-130617-554.jpg
با سلام و عرض خسته نباشید.
دل‌نویس عزیز @مهرسا اثر شما طبق اصول و چهارچوب اصلی دلنوشته و حس‌انگیزی نقد گردیده است.
منتقد اثر شما: @.Mahsa
لینک اثر:

دلنوشته محروم از مهر

● لطفا پیش از قرارگیری نقدنامه توسط منتقد در این تاپیک پستی ارسال نکنید!

● این تاپیک پس از قرارگیری نقد به مدت سه روز باز خواهد بود تا شما نظر شما ثبت شود، سپس قفل خواهد شد.

● اثر شما پس از ارسال نقدنامه تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت؛ درصورتی که نسبت به نکات منتقد بی‌توجه باشید، دیگر هیچ درخواست نقدی از جانب شما پذیرفته نخواهد شد.

نکته‌ی مهم:
از شما نویسنده‌ی گرامی تقاضا می‌شود پس از دریافت نقد، دیدگاه خود را نسبت به آن در همین تاپیک ثبت فرمایید. آیا نقد ارائه‌شده برایتان مفید و راه‌گشا بوده؟ با کدام بخش‌ها هم‌داستانید و در کدام موارد، نظری دیگر دارید؟ اگر پاسخی یا دفاعیه‌ای نسبت به دیدگاه منتقد دارید، بی‌تردید بیانش کنید.
بازخورد شما نه‌تنها به غنای فرآیند نقد کمک می‌کند، بلکه در انتخاب «منتقد برتر ماه» نیز نقشی تعیین‌کننده دارد. پس به واکنشی ساده بسنده نکنید و نظر خود را با ما در میان بگذارید.

با توجه به این‌که نقد شورا تاثیر مستقیمی بر تگ‌دهی و سطح‌بندی اثر شما دارد، درصورتی که هرگونه شکایت، انتقاد یا پیشنهادی در ارتباط با تالار نقد و نقد اثر خود دارید؛ به تاپیک زیر مراجعه کنید.
تاپیک جامع پیشنهادات، اعتراضات و انتقادات تالار نقد

مدیریت تالار نقد
 
درود نویسنده‌ی عزیز
● عنوانت خیلی خوب مضمون اصلی متن رو می‌رسونه و حس تراژدی و اجتماعی بودنش هم خوب منتقل می‌شه. این خودش یه نقطه قوته.

● دیباچه‌ات در کل خیلی زیباست. تصویرسازی‌های عاطفی واقعاً قویه؛ مثلا «پنجره‌ای به بهشت» یا «اعماق ژرفای دلم». شروع حس‌برانگیزی داری که برای ژانر تراژدی کاملاً مناسبه.
اما چند نکته رو باید رعایت کنی:
.استفاده‌ی زیاد از استعاره‌های سنگین یه‌جورایی خسته‌کننده می‌شه.
مثلاً: «رگ‌های سیاه قلبم» یا «دستانش در هوای یخ‌زده معلق ماند». زیبان، ولی پشت سر هم آوردنشون فشار ایجاد می‌کنه.

● ژانرت اجتماعی و تراژدی کاملاً با متن هم‌خوانیه. تجربه‌های فردی رو خوب به ساختارهای اجتماعی وصل کردی؛ مثل کمبود محبت، خشونت خانوادگی یا فقر عاطفی نسل‌به‌نسل.

● لحن‌ات یک‌دست و احساسی‌ست، حس خفگی و تنهایی و فریاد نشنیده‌مانده رو خوب منتقل کردی.
جملاتت شاعرانه‌اند و بخش‌بخش بودن متن برای دل‌نوشته قابل قبول.
. اما جملات بعضی جاها خیلی بلند و گاهی ناهماهنگه.
مثال:
«از کنارم گذشتی،و سایه‌ام نیز،وفادارترین‌همراه تنهایی‌هایم،از کنار دیوارهای وجودم گذشتو مرا تنها گذاشت.»
ایرادی که داره:
نبود فاصله بعد از ویرگول
چسبیدن «گذشتو»
طولانی بودن جمله
.انسجام بین بخش‌ها هم کمی کمه. چون هر بخش یک مفهوم جداست، بهتره یه نخ ارتباطی بینشون ایجاد بشه.
پیشنهاد:
«از کنارم گذشتی و حتی سایه‌ام، وفادارترین همراه تنهایی‌هایم، از دیوار وجودم فاصله گرفت و مرا تنها گذاشت.»

● واژه‌ها و آرایه‌ها
تشبیه و استعاره‌های خوبی داری: «فانوس خاموش»، «تماشاگر همیشگی»، «نمک خیانت». واژه‌ها شاعرانه و مناسب فضای تراژدی هستن.
.اما بعضی جاها استعاره‌ها پشت سر هم میان و خسته‌کننده می‌شه.
.گاهی هم از کلیشه‌ها استفاده شده: «آغوشی که هرگز گرم نشد»، «زخم کهنه»، «سکوتی بلندتر از فریاد».
.بعضی اشتباهات تایپی:
«چون فانوسی … باریدو من» → باید «بارید و من»
«گذشتو» → «گذشت و»
پیشنهاد میدم:
بعضی استعاره‌ها رو حذف کن تا اونایی که می‌خوای بدرخشن، بیشتر دیده بشن. مثلا در «نمک خیانت»:
«تو نگذاشتی بمیرم، تو گذاشتی زجر بکشم…» خودش قدرت احساسی بالایی داره، نیازی به چند استعاره اضافه نیست.

● اصول نگارشی (مهم‌ترین بخش که باید اصلاح بشه)
ایرادهای پراکنده ولی تکراری داری:
.نبود فاصله: «کهدر»، «باریدو»
.نبود فاصله بعد از ویرگول: «تو،که»
.جدا نشدن واژه‌ها: «گذشتو»، «چهره‌ات را ببینم؛بلکه»
پیشنهاد‌ میدم:
. بعد از هر ویرگول حتما یک فاصله بذار
. جملات طولانی رو ۲-۳ بخش کن تا روان‌تر بشن

● و در آخر از خوندن دلنوشتت لذت بردم، نوشته‌هات پر از حس و تصویرن و همین باعث می‌شه آدم واقعاً باهاشون ارتباط بگیره. تنها چیزی که لازمه یه کم مرتب کردن جملات و خلوت‌تر کردن بعضی استعاره‌هاست تا هر چیزی که می‌خوای بگی، مثل یه تابلو روشن و شفاف دیده بشه.
موفق باشی عزیزم✨
 
عقب
بالا پایین